بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر
شاه تیری که در کمان پیوست
چون فکندش بر آسمان پیوست
تیر چون دید کز جفای کمان
ماند از دستبوس شاه جهان
بیخود افگند ز آسمان خود را
بر زمین زد همان زمان خود را
خویشتن را به قصد جنگآراست
به کمان گفت: ای کج ناراست
از کجی گه بر آتشت دارند
گاه اندر کشاکشت دارند
شرم دار از قد شکستهٔ خویش
وز میان شکسته بستهٔ خویش
پیری و بهر دستگیری تو
قد من شد عصای پیری تو
هست بی من بسی شکست تو را
که نگیرد کسی به دست تو را
چون ز تیری و کمان سخن گویند
نام تو بعد نام من گویند
پیش بازوی پردلان ننگی
با وجودی که صد من سنگی
جانب خود مکش به زور مرا
زانکه خواهی فگند دور مرا
داری از دست سرکشی کردن
طوق و زنجیر و بند در گردن
خلق پیشت کشند صد ره بیش
تو همان پس روی، نیایی پیش
این صفتها طریق پیران نیست
لایق طور گوشهگیران نیست
بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید: بر سر دست شه کمانی بودبخش ۲۸ - جواب دادن کمان به تیر و صلح کردن: چون کمان این سخن شنید از تیر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه تیری که در کمان پیوست
چون فکندش بر آسمان پیوست
هوش مصنوعی: شاه، تیر را در کمان قرار میدهد و وقتی آن را پرتاب میکند، تیر به آسمان میرود و با آن پیوسته میشود.
تیر چون دید کز جفای کمان
ماند از دستبوس شاه جهان
هوش مصنوعی: زمانی که تیر متوجه شد که به علت بیمهری کمان، از دستان پادشاه جهان دور مانده است.
بیخود افگند ز آسمان خود را
بر زمین زد همان زمان خود را
هوش مصنوعی: بدون دلیل از آسمان به زمین افتاد و بلافاصله خود را نیز از دست داد.
خویشتن را به قصد جنگآراست
به کمان گفت: ای کج ناراست
هوش مصنوعی: شخصی تصمیم گرفته تا برای رویارویی و مبارزه آماده شود و به کمان خود میگوید: ای کمان، چرا اینگونه کج و نادرست هستی؟
از کجی گه بر آتشت دارند
گاه اندر کشاکشت دارند
هوش مصنوعی: گاهی در میانهی борь و تلاطم، از دشواریهای زندگی که تو را به سمت اشتباهات میبرد، میتوان سوزش و آتش را احساس کرد.
شرم دار از قد شکستهٔ خویش
وز میان شکسته بستهٔ خویش
هوش مصنوعی: از قد کوتاه و نقصهای خود خجالت بکش و به یاد بیاور که این کمبودها بخشی از وجود تو هستند.
پیری و بهر دستگیری تو
قد من شد عصای پیری تو
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که هرچند پیری را تجربه میکنیم، اما هنوز به خاطر کمکهایی که از تو دریافت میکنم، احساس قدرت و پشتیبانی دارم. قد و قامت من به مانند عصای تو در پیری، به من تکیهگاه میدهد و حامی من است.
هست بی من بسی شکست تو را
که نگیرد کسی به دست تو را
هوش مصنوعی: تنهایی من باعث شده که هیچکس نتواند به تو نزدیک شود و تو را در دست بگیرد.
چون ز تیری و کمان سخن گویند
نام تو بعد نام من گویند
هوش مصنوعی: وقتی از تیر و کمان صحبت میشود، نام تو بعد از نام من بر زبان میآید.
پیش بازوی پردلان ننگی
با وجودی که صد من سنگی
هوش مصنوعی: در برابر نیروی افراد شجاع، حتی اگر سنگین و محکم باشی، احساس شرمندگی و ناتوانی میکنی.
جانب خود مکش به زور مرا
زانکه خواهی فگند دور مرا
هوش مصنوعی: به خودت فشار نیاور تا من را دور کنی، چون نمیخواهی از من دور باشی.
داری از دست سرکشی کردن
طوق و زنجیر و بند در گردن
هوش مصنوعی: تو در حال سرکشی و نافرمانی هستی و این باعث شده که خود را در قید و بند و زنجیر بگذاری.
خلق پیشت کشند صد ره بیش
تو همان پس روی، نیایی پیش
هوش مصنوعی: خلق به سوی تو میآیند و از هر سو تو را میخواهند، اما تو همچنان به عقب برمیگردی و پیش نمیآیی.
این صفتها طریق پیران نیست
لایق طور گوشهگیران نیست
هوش مصنوعی: این ویژگیها مخصوص افراد با تجربه نیست و برای کسانی که به دوری و انزوا علاقه دارند، مناسب نیست.
حاشیه ها
1395/12/20 21:02
بیت نهم،«چون ز تیری و ..» اشتباه س،حرف «ی» اضافه س
«چون ز تیر و ..» صحیحه،اصلاح بفرمائید