گنجور

بخش ۲۰ - نالیدن درویش در کوی شاه

آن شب آفاق همچو گلشن بود
شب نبود آن، که روز روشن بود
فلک از آفتاب و بدر منیر
قدحی بود پر ز شکر و شیر
ماه چون کاسهٔ پنیر شده
کوچ‌ها همچو جوی شیر شده
سایه ظلمت فگنده بر سر نور
ریخته مشک ناب بر کافور
در چمن سایه‌های برگ چنار
چون سیه کرده پنجه‌های نگار
سایهٔ برگ بیدگاه شمال
راست چون ماهیان در آب زلال
بود ماه فلک تمام آن شب
شاه را شد هوای بام آن شب
شب مهتاب طرف بام خوش‌ست
جلوه‌های مه تمام خوش‌ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن شب آفاق همچو گلشن بود
شب نبود آن، که روز روشن بود
هوش مصنوعی: آن شب، تمام هستی شبیه یک باغ پرگل بود. در واقع، آن شب شبی نبود که تاریکی را تجربه کند، بلکه مانند روزی روشن و پرنور بود.
فلک از آفتاب و بدر منیر
قدحی بود پر ز شکر و شیر
هوش مصنوعی: آسمان مانند جامی پر از شکر و شیر است که از نور آفتاب و ماه روشن شده است.
ماه چون کاسهٔ پنیر شده
کوچ‌ها همچو جوی شیر شده
هوش مصنوعی: ماه مانند یک کاسهٔ پر از پنیر است و حرکت‌ها و جابه‌جایی‌ها به نرمی و بی‌دردسر مانند جریان شیر پیش می‌رود.
سایه ظلمت فگنده بر سر نور
ریخته مشک ناب بر کافور
هوش مصنوعی: سایه‌ی تاریکی بر سر روشنی افتاده است، مانند اینکه عطر خوشبوی مشک بر روی کافور پاشیده شده باشد.
در چمن سایه‌های برگ چنار
چون سیه کرده پنجه‌های نگار
هوش مصنوعی: در چمن، سایه‌های برگ چنار مانند دست‌های سیاه و زیبا به نظر می‌رسند.
سایهٔ برگ بیدگاه شمال
راست چون ماهیان در آب زلال
هوش مصنوعی: سایهٔ درخت بید در شمال به اندازه‌ای شفاف و روشن است که می‌توان آن را مانند ماهیانی در آب زلال تصور کرد.
بود ماه فلک تمام آن شب
شاه را شد هوای بام آن شب
هوش مصنوعی: در آن شب، ماه تمام آسمان را روشن کرده بود و شاه به تماشای بام و فراز آن شب متمایل شده بود.
شب مهتاب طرف بام خوش‌ست
جلوه‌های مه تمام خوش‌ست
هوش مصنوعی: شب‌هایی که ماه می‌تابد، در کنار بام بسیار زیباست و تمامی زیبایی‌های نور ماه دلنشین و خوشایند است.