گنجور

بخش ۱۵ - حکایت آن دو صاحب جمال که یکی از خلق خوش عاقلان را دیوانه ساخته بود و دیگری از خوی بد آشنایان را بیگانه خویش کرده بود

دو سرو لاله رخ بودند همزاد
که از مادر بشکل آن دو کم زاد
چنان بودند در خوبی یگانه
که گفتی: نیست فرقی در میانه
اگر این یک ملک، آن یک پری بود
وگر این زهره، آن یک مشتری بود
بصورت گر بیک دستور بودند
ولی در سیرت از هم دور بودند
یکی بر خاطر هر خسته راحت
یکی از جور بر دلها جراحت
یکی بر سینه ها مرهم نهادی
یکی صد داغ دل بر هم نهادی
بت دلجوی را از حسن سیرت
بجان می خواستند اهل بصیرت
قدم هر جا نهادی بر سر کوی
ز بسیاری نگنجیدی سر موی
نگار تند خو هر جا نشستی
ز دست خوی بد تنها نشستی
شنیدم گفت روزی از خجالت
که یارب، اینچه حالست و چه حالت؟
که در حسن و جمال ما شکی نیست
ترا صد عاشق و ما را یکی نیست
چو این حرف آن حریف تند خو گفت
نکو خو در جواب او نکو گفت
چه سود از حسن؟ چون احسان نداری
تو این داری ولیکن آن نداری
خداوندا، بحسن نیک خویان
بخلق و سیرت پاکیزه رویان
که حسن خلق عادت ساز ما را
باخلاق حسن بنواز ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو سرو لاله رخ بودند همزاد
که از مادر بشکل آن دو کم زاد
هوش مصنوعی: دو سرو بلند و زیبا مانند لاله‌ها در کنار هم بودند و از یک مادر متولد شده بودند که این شکل و قیافه را به آن دو بخشیده است.
چنان بودند در خوبی یگانه
که گفتی: نیست فرقی در میانه
هوش مصنوعی: آن‌ها به قدری در خوبی و نیکی منحصر به فرد بودند که اگر کسی آنها را می‌دید، تصور می‌کرد هیچ تفاوتی بینشان وجود ندارد.
اگر این یک ملک، آن یک پری بود
وگر این زهره، آن یک مشتری بود
هوش مصنوعی: اگر این سرزمین، آن پری زیبا بود و اگر زهره، آن مشتری بزرگ و درخشان بود،
بصورت گر بیک دستور بودند
ولی در سیرت از هم دور بودند
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که اگرچه افراد در ظاهر یا رفتار ممکن است به یکدیگر شباهت داشته باشند و از یک دستور پیروی کنند، اما در باطن و حقیقت افراد ممکن است از یکدیگر فاصله داشته و با هم متفاوت باشند.
یکی بر خاطر هر خسته راحت
یکی از جور بر دلها جراحت
هوش مصنوعی: هر شخصی که خسته است، به یک آرامش نیاز دارد، اما گاهی اوقات این آرامش به خاطر ظلم و ناعدالتی که بر دل‌ها می‌رود، به سختی حاصل می‌شود.
یکی بر سینه ها مرهم نهادی
یکی صد داغ دل بر هم نهادی
هوش مصنوعی: یک نفر بر دل‌ها آرامش و تسکین بخشیده است، و یکی دیگر هم درد و رنج‌های بسیاری را بر دل‌ها افزوده است.
بت دلجوی را از حسن سیرت
بجان می خواستند اهل بصیرت
هوش مصنوعی: اهل شناخت و بینش به زیبایی‌های باطن و رفتار نیکو علاقمند بودند و می‌خواستند که معشوقی با این خصوصیات را در دل خود بپرورانند.
قدم هر جا نهادی بر سر کوی
ز بسیاری نگنجیدی سر موی
هوش مصنوعی: هر کجا که پا بگذاری و وارد کوی و برزن شوی، به خاطر وفور زیبایی‌ها و جذابیت‌ها، حتی یک تار موی تو هم در آن‌جا جا نمی‌شود.
نگار تند خو هر جا نشستی
ز دست خوی بد تنها نشستی
هوش مصنوعی: عزیز دل که به شدت دلتنگی و زودرنجی دارد، هر جا که قدم می‌گذارد، به همراه بدی‌ها و ناز و نوازش‌هایش تنها باقی می‌ماند.
شنیدم گفت روزی از خجالت
که یارب، اینچه حالست و چه حالت؟
هوش مصنوعی: روزی به خاطر شرم و خجالت کسی از خودش پرسید: ای خدا، من چه وضعیتی دارم و حال من چگونه است؟
که در حسن و جمال ما شکی نیست
ترا صد عاشق و ما را یکی نیست
هوش مصنوعی: در زیبایی و جذابیت ما شکی وجود ندارد؛ تو را صدها عاشق احاطه کرده‌اند، اما برای ما یک نفر هم نیست.
چو این حرف آن حریف تند خو گفت
نکو خو در جواب او نکو گفت
هوش مصنوعی: وقتی آن فرد تندخو این صحبت را کرد، نیکوخو در جواب او به زیبایی پاسخ داد.
چه سود از حسن؟ چون احسان نداری
تو این داری ولیکن آن نداری
هوش مصنوعی: زیبایی چه فایده‌ای دارد اگر خوبی و بخشندگی در کار نباشد؟ تو ممکن است زیبا باشی، اما این زیبایی بدون نیکوکاری ارزش زیادی نخواهد داشت.
خداوندا، بحسن نیک خویان
بخلق و سیرت پاکیزه رویان
هوش مصنوعی: خداوندا، به نیکوکاران و افرادی که ذات پاک و رفتار خوبی دارند، پاداش ده.
که حسن خلق عادت ساز ما را
باخلاق حسن بنواز ما را
هوش مصنوعی: حسن خلق و رفتار نیکو عادت ما را شکل می‌دهد و ما را با ویژگی‌های نیکو خود نوازش می‌کند.