بخش ۱۶ - باب پنجم در سخاوت که صرف مالست و تحصیل مراد و کمال
بیا، ای خفته دایم بر سر گنج
بزر پیچیده همچون اژدر گنج
زر و سیم جهان را جمع سازی
باین سر رشته خود را شمع سازی
بسوز این رشته را تا شمع باشی
تلف کن سیم را تا جمع باشی
کجایی؟ ای حریص مال عالم
مگر واقف نه ای از حال عالم؟
چه حاصل زانکه ماه و آفتابی؟
که هرگز ذره ای بر کس نتابی
چه حاصل زانکه ابر نوبهاری؟
که هرگز قطره ای بر کس نباری
درم داری که او صاحب کرم نیست
اگر صد گنج دارد محترم نیست
بپای آن درخت آرام گیرند
که خلق از میوه او کام گیرند
سخاوت موجب قدر بلندست
سخاوت پیشه دایم ارجمند است
سخا قصریست عالی پایه او
هزار آسودگی در سایه او
ز دریای کرم ابری که خیزد
نه باران، گوهر سیراب ریزد
ز صحرای سخا برگی که روید
جواب گلشن فردوس گوید
کرم هر چند در عالم عزیزست
کمال عزت او از دو چیزست:
یکی پیش از توقع کام دادن
دوم بر خویشتن منت نهادن
فقیه شهر اگر در بخل ماند
کسی در زندگی نامش نداند
وگر کافر باحسان دست گیرد
چو حاتم نام او هرگز نمیرد
چو پیش عیب جو نانی شکستی
دهانش را فرو بستی و رستی
مکن در لقمه دادن هیچ تقصیر
که بدگوی ترا گردد گلو گیر
درمهایی که ریزد خواجه بر هم
برو داغست و بر درویش مرهم
چرا این داغ را بر هم نهد کس؟
همان بهتر کزان مرهم نهد کس
درم بگشا، که در بازار مقصود
زیان مال باشد مرد را سود
گر این سودا کنی سودت رساند
وزین مقصد بمقصودت رساند
بخش ۱۵ - حکایت آن دو صاحب جمال که یکی از خلق خوش عاقلان را دیوانه ساخته بود و دیگری از خوی بد آشنایان را بیگانه خویش کرده بود: دو سرو لاله رخ بودند همزادبخش ۱۷ - حکایت خواجه که غلام صاحب جمال خود را بعاشق بخشید و بواسطه آن جمال با کمال فرزند خویش را دید: یکی ترک دیار خویشتن کرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا، ای خفته دایم بر سر گنج
بزر پیچیده همچون اژدر گنج
هوش مصنوعی: بیا، ای کسی که همیشه در خواب هستی و بر روی گنج بزرگ خوابیدهای، همانند اژدهایی که به دور گنج پیچیده شده است.
زر و سیم جهان را جمع سازی
باین سر رشته خود را شمع سازی
هوش مصنوعی: اگر تمام طلا و نقرههای دنیا را جمع آوری کنی، در نهایت با این کار تنها خودت را به مانند شمعی روشن میکنی.
بسوز این رشته را تا شمع باشی
تلف کن سیم را تا جمع باشی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برای رسیدن به هدف یا ایجاد روشنایی، باید چیزی را فدای آن کنی. به عبارتی دیگر، اگر میخواهی در زندگی موفق شوی و روشنی و جمع و جوری داشته باشی، باید بعضی از چیزها را رها کنی یا از بین ببری.
کجایی؟ ای حریص مال عالم
مگر واقف نه ای از حال عالم؟
هوش مصنوعی: کجایی؟ ای کسی که به مال دنیا شوق زیادی داری، مگر از وضعیت و حال مردم خبر نداری؟
چه حاصل زانکه ماه و آفتابی؟
که هرگز ذره ای بر کس نتابی
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که داشتن زیبایی و شکوه مانند ماه و آفتاب، هیچ فایدهای ندارد اگر نتوانی چیزی از آن به دیگران منتقل کنی یا نفعی به کسی برسانی. به نوعی، به اهمیت بخشش و اشتراکگذاری اشاره دارد.
چه حاصل زانکه ابر نوبهاری؟
که هرگز قطره ای بر کس نباری
هوش مصنوعی: ثمره و فایدهای ندارد که ابر بهاری باشی اگر هرگز قطرهای بر کسی نبارانی.
درم داری که او صاحب کرم نیست
اگر صد گنج دارد محترم نیست
هوش مصنوعی: اگرچه تو داراییهای زیادی داری، اما شخصیت و بزرگواری واقعی را نداشته و به همین خاطر به تو احترام نمیگذارند.
بپای آن درخت آرام گیرند
که خلق از میوه او کام گیرند
هوش مصنوعی: به آرامش در کنار درختی بنشین که مردم از میوهاش بهرهمند میشوند.
سخاوت موجب قدر بلندست
سخاوت پیشه دایم ارجمند است
هوش مصنوعی: سخاوت باعث افزایش مقام و ارزش شخص میشود و کسی که همیشه بخشنده و سخاوتمند باشد، در چشم دیگران محترم و باارزش خواهد بود.
سخا قصریست عالی پایه او
هزار آسودگی در سایه او
هوش مصنوعی: سخا مانند یک قصر بلند و شکوهمند است که در سایهاش هزار راحتی و آرامش وجود دارد.
ز دریای کرم ابری که خیزد
نه باران، گوهر سیراب ریزد
هوش مصنوعی: از دریاچهای پر از نعمت، ابرهایی که میبارند، تنها باران نیست که میریزد، بلکه جواهراتی نیز از آن جاری میشود.
ز صحرای سخا برگی که روید
جواب گلشن فردوس گوید
هوش مصنوعی: برگى که از بیابان بخشش به دست میآید، سخنان دلانگیز و زیبا را از باغ بهشت بیان میکند.
کرم هر چند در عالم عزیزست
کمال عزت او از دو چیزست:
هوش مصنوعی: هر چند که کرم موجودی ارزشمند در دنیا به شمار میرود، اما عظمت و بزرگی او به دو چیز وابسته است.
یکی پیش از توقع کام دادن
دوم بر خویشتن منت نهادن
هوش مصنوعی: شخصی که پیش از آنکه انتظار داشته باشد، از نعمتها بهرهمند میشود، باید خود را در برابر آن نعمتها شکرگذار و سپاسگزار بداند.
فقیه شهر اگر در بخل ماند
کسی در زندگی نامش نداند
هوش مصنوعی: اگر فقیه و عالم شهر در بخل و خساست بماند، هیچکس در زندگیاش نام او را نخواهد شناخت و به یاد نخواهد آورد.
وگر کافر باحسان دست گیرد
چو حاتم نام او هرگز نمیرد
هوش مصنوعی: اگر کافری با نیکی و محبت دست دوستی به سوی کسی دراز کند، همانند حاتم طایی، نام او هرگز فراموش نخواهد شد.
چو پیش عیب جو نانی شکستی
دهانش را فرو بستی و رستی
هوش مصنوعی: زمانی که نزد انسانهای عیبجو و انتقادگر قرار میگیری و خوراکی را خراب میکنی، بهتر است سکوت کنی و هیچ چیزی را نگویی تا از آسیب و قضاوتهای آنها دور بمانی.
مکن در لقمه دادن هیچ تقصیر
که بدگوی ترا گردد گلو گیر
هوش مصنوعی: در دادن لقمه به دیگران هیچ کم و کاستی نکن، زیرا ممکن است این کار باعث شود که دیگران در مورد تو بد بگویند و مورد سرزنش قرار بگیری.
درمهایی که ریزد خواجه بر هم
برو داغست و بر درویش مرهم
هوش مصنوعی: وقتی که ثروتمند با بخششهایش بر مردم فقر میافزاید، هیچ تردیدی نیست که بر روی افراد نیازمند، باید تسلی باشد.
چرا این داغ را بر هم نهد کس؟
همان بهتر کزان مرهم نهد کس
هوش مصنوعی: چرا کسی تلاش کند که این درد را بپوشاند؟ بهتر است که هیچ کس برایش درمانی نیاندیشد.
درم بگشا، که در بازار مقصود
زیان مال باشد مرد را سود
هوش مصنوعی: در را باز کن، زیرا در بازار این دنیا، هدف افراد غالباً از دست دادن مال و ثروت است، در حالی که در این میان، افراد سودی برای خود کسب میکنند.
گر این سودا کنی سودت رساند
وزین مقصد بمقصودت رساند
هوش مصنوعی: اگر به این کار مشغول شوی، به تو منفعت میرسد و از این راه به هدفت میرسی.