بخش ۱۱ - شکایت معشوقان که عاشق صادق را سر باوج عزت برافراختند و مدعیان کاذب را از سر کوه بخاک مذلت انداختند
سحرگاهان، که ابر نو بهاران
بعشرت خیمه زد بر کوهساران
بساط کوه شد از لاله گل رنگ
برآمد لعل سیراب از دل سنگ
بعشرت خاست نرگس پیش لاله
پیاله داشت بر روی پیاله
بهم شاخ و ثمر تسبیح سان شد
برو مرغ سحر تسبیح خوان شد
بتندی بسکه سیل از کوه بگذشت
عیان شد چاکها در دامن دشت
جوانان روی در صحرا نهادند
چو گل بر سبزه تر پا نهادند
چو نرگس جام زرین برگرفتند
شراب لعل را در زر گرفتند
در آن فرخنده روز عالم افروز
بگشت سبزه و گلگشت نوروز
بتان جمعی و مشتاقان گروهی
گذر کردند بر بالای کوهی
چه کوهی؟ پر شکوه و عرش پایه
که بر بام سپهر افگنده سایه
عقابش با همای مهر هم پر
پلنگش با نهنگ چرخ همسر
مه نو کز پس ماهی نمودی
پس آن کوه چون کاهی نمودی
فلک چون پشته ای پیراهن او
که گرد آمد ز گرد دامن او
بهم گفتند معشوقان که: عشاق
شدند از عشق ما مشهور آفاق
ولیکن صدق ایشان نیست معلوم
بود بی صدق کار عشق معدوم
طریق آزمون را ساز کردند
صف عشاق را آواز کردند
خطاب آمد بمشتاقان عاشق
که: با ما هر که در عشقست صادق
ازین کوه افگند خود را بپایان
که صدق خویش را سازد نمایان
همان جا صادقان برپای جستند
همان جا کاذبان از پا نشستند
معین شد که: صادق کیست آنجا؟
رفیق ناموافق کیست آنجا؟
بحرمت صادقان را پیش خواندند
حریف قلب را از پیش راندند
بیک بار از نظر انداختندش
ازان کوه و کمر انداختندش
موافق خیمه بر چرخ برین زد
منافق خویشتن را بر زمین زد
الهی، از چه کذبم برون آر
براه کشور صدقم درون آر
که در هر حالتی بهبودم اینست
ره سر منزل مقصودم اینست
بخش ۱۰ - باب دویم در صدق که ظاهر را برنگ باطن نمودنست و در ظاهر و باطن یک رنگ بودن: بیا، ای صبح دولت را طلب گاربخش ۱۲ - باب سیم در وفا که پای ارادت استوار کردنست و با ارادت خود عهد و شرط محبت بجای آوردن: جفاکارا، وفاداری بیاموز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سحرگاهان، که ابر نو بهاران
بعشرت خیمه زد بر کوهساران
هوش مصنوعی: در سحرگاهان، هنگامی که ابرهای بهاری با شادی بر روی کوهها گسترده شدهاند.
بساط کوه شد از لاله گل رنگ
برآمد لعل سیراب از دل سنگ
هوش مصنوعی: از دل سنگ، آب لعلرنگی جاری شده و بر روی کوهها، لالههای رنگارنگ روییده است.
بعشرت خاست نرگس پیش لاله
پیاله داشت بر روی پیاله
هوش مصنوعی: در گلستان، نرگس جلوهگری کرد و در کنار لاله، پیالهای زینت بخشیده بود که بر روی آن نقشی زیبا دیده میشد.
بهم شاخ و ثمر تسبیح سان شد
برو مرغ سحر تسبیح خوان شد
هوش مصنوعی: به هم پیوستگی و زیباییهای طبیعت مانند تسبیحات در حال گردآمدن است و پرنده سحر نیز به مانند دعاگوئی در حال نغمهسرایی و تسبیحخوانی است.
بتندی بسکه سیل از کوه بگذشت
عیان شد چاکها در دامن دشت
هوش مصنوعی: سیل هنگامیکه از کوهها عبور کرد، به وضوح آسیبها و چاکهای موجود در دامن دشت نمایان شد.
جوانان روی در صحرا نهادند
چو گل بر سبزه تر پا نهادند
هوش مصنوعی: جوانان با نشاط و سرزندگی در دشت به راه افتادند، مانند گلهایی که بر روی چمنهای تازه میرویند.
چو نرگس جام زرین برگرفتند
شراب لعل را در زر گرفتند
هوش مصنوعی: زمانی که نرگس، جام طلایی را در دست گرفت، شراب قرمز رنگ را در ظرف طلا قرار دادند.
در آن فرخنده روز عالم افروز
بگشت سبزه و گلگشت نوروز
هوش مصنوعی: در آن روز خوشیمن که همه جا روشن و سرسبز بود، سبزه و گل به زیبایی پخش شدند و نوروز آغاز شد.
بتان جمعی و مشتاقان گروهی
گذر کردند بر بالای کوهی
هوش مصنوعی: مجمعی از زیبارویان و عاشقان، از بالای کوهی عبور کردند.
چه کوهی؟ پر شکوه و عرش پایه
که بر بام سپهر افگنده سایه
هوش مصنوعی: چه کوهی که بسیار عظیم و با شکوه است، به طوری که سایهاش بر بالای آسمان گسترده شده است.
عقابش با همای مهر هم پر
پلنگش با نهنگ چرخ همسر
هوش مصنوعی: عقاب او با پرندهای که نماد محبت است، همزاد است و پلنگ او با ماهی بزرگ در چرخش زندگیاش همراستا است.
مه نو کز پس ماهی نمودی
پس آن کوه چون کاهی نمودی
هوش مصنوعی: ماه نو که از پشت کوه نمایان شد، در مقایسه با آن کوه بزرگ، به مانند کاهی کوچک به نظر میرسد.
فلک چون پشته ای پیراهن او
که گرد آمد ز گرد دامن او
هوش مصنوعی: آسمان مانند پیراهنی است که به دور دامن او چین خورده و جمع شده است.
بهم گفتند معشوقان که: عشاق
شدند از عشق ما مشهور آفاق
هوش مصنوعی: به من گفتند که کسانی که معشوقند، عشاقی که به خاطر عشق ما شناخته شدهاند، در همه جا معروف شدهاند.
ولیکن صدق ایشان نیست معلوم
بود بی صدق کار عشق معدوم
هوش مصنوعی: اما حقیقتاً صداقت آنها مشخص نیست، زیرا بدون صداقت، کار عشق بیمعنا و نابود خواهد بود.
طریق آزمون را ساز کردند
صف عشاق را آواز کردند
هوش مصنوعی: طریقهی امتحان عشق را ترتیب دادند و صف عاشقان را به آواز درآوردند.
خطاب آمد بمشتاقان عاشق
که: با ما هر که در عشقست صادق
هوش مصنوعی: پیامی به عاشقان و مشتاقان رسید که: هر کسی در عشق با ما صادق باشد، به ما نزدیک است.
ازین کوه افگند خود را بپایان
که صدق خویش را سازد نمایان
هوش مصنوعی: از این کوه پایین بیا که صداقت و حقیقت خود را به نمایش بگذاری.
همان جا صادقان برپای جستند
همان جا کاذبان از پا نشستند
هوش مصنوعی: در همان مکان راستگویان ایستادند و در همان مکان دروغگویان از پا افتادند.
معین شد که: صادق کیست آنجا؟
رفیق ناموافق کیست آنجا؟
هوش مصنوعی: شناسایی شد که چه کسی در آنجا صادق است و چه کسی رفیق ناخوشایند است.
بحرمت صادقان را پیش خواندند
حریف قلب را از پیش راندند
هوش مصنوعی: به خاطر احترام به افراد راستگو، آنها را به جلو فراخواندند و دوستی را از پیش کنار گذاشتند.
بیک بار از نظر انداختندش
ازان کوه و کمر انداختندش
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی او را از ارتفاعات و بلندیها دور کردند و به پایین فرستادند.
موافق خیمه بر چرخ برین زد
منافق خویشتن را بر زمین زد
هوش مصنوعی: منافق به جای آنکه در آسمان و در میانهٔ آسمانهای بلند قرار گیرد، خود را به زمین میزند و نشان میدهد که چقدر با طبع واقعی خود در تضاد است.
الهی، از چه کذبم برون آر
براه کشور صدقم درون آر
هوش مصنوعی: خداوندا، مرا از دروغ و فریب نجات بده و به راستی و صداقت هدایت کن.
که در هر حالتی بهبودم اینست
ره سر منزل مقصودم اینست
هوش مصنوعی: در هر شرایطی، وضعیت من به این شکل است که هدف نهاییام همین است.