شمارهٔ ۸۴
در کوی تو آمد بسرم سنگ ملامت
مشکل که ازین کوی برم جان بسلامت
نتوان گله از جور و جفایی که تو کردی
جور تو کرم بود و جفای تو کرامت
امروز درین شهر مرا حال غریبست
نی رای سفر کردن و نی روی اقامت
شد سیل سرشکم سبب طعنه مردم
توفان بلا دارم و دریای ملامت
«قد قامت » و فریاد مؤذن نکند گوش
آن کس که بفریاد بود زان قد و قامت
ای دل، که تو امروز گرفتار فراقی
امروز تو کم نیست ز فردای قیامت
بی روی تو یک چند اگر زیست هلالی
جان میدهد اینک بصد اندوه و ندامت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در کوی تو آمد بسرم سنگ ملامت
مشکل که ازین کوی برم جان بسلامت
هوش مصنوعی: در کوی تو سنگینی ملامت و سرزنش بر من وارد شده است، اما نمیتوانم از اینجا بروم، چرا که جانم را در امان نمیبینم.
نتوان گله از جور و جفایی که تو کردی
جور تو کرم بود و جفای تو کرامت
هوش مصنوعی: نمیتوانم از ظلم و بیاعدالتی که تو در حقم کردی شکایت کنم، زیرا ظلم تو در واقع با بزرگ منشی و کرامت تو همراه بود.
امروز درین شهر مرا حال غریبست
نی رای سفر کردن و نی روی اقامت
هوش مصنوعی: امروز در این شهر حس عجیبی دارم، نه تمایل به سفر دارم و نه میل به ماندن.
شد سیل سرشکم سبب طعنه مردم
توفان بلا دارم و دریای ملامت
هوش مصنوعی: سیل اشک من باعث طعنه و سرزنش مردم شده است. من با طوفان مشکلات و دریایی از انتقادات مواجه هستم.
«قد قامت » و فریاد مؤذن نکند گوش
آن کس که بفریاد بود زان قد و قامت
هوش مصنوعی: "قد قامت" به معنای ایستادن و برپا شدن است و اینجا به فریاد مؤذن اشاره دارد. یعنی اگر کسی به نماز و معنویت اهمیت بدهد، باید صدای مؤذن را بشنود و به دعوت او پاسخ دهد. در واقع، این جمله نشان دهنده اهمیت توجه به فراخوانی است که انسان را به نماز و عبادت دعوت میکند. در نتیجه، اگر کسی به این امر توجهی نکند، او نمیتواند از عظمت و زیبایی آن قد و قامتی که بر اهمیت عبادت دلالت دارد، بهرهمند شود.
ای دل، که تو امروز گرفتار فراقی
امروز تو کم نیست ز فردای قیامت
هوش مصنوعی: ای دل، اکنون که در درد جدایی به سر میبری، بدان که این وضعیت امروز تو، از عذاب روز قیامت کمتر نیست.
بی روی تو یک چند اگر زیست هلالی
جان میدهد اینک بصد اندوه و ندامت
هوش مصنوعی: اگر بدون حضور تو هم چندی زندگی کنم، باز مثل هلالی در کمال شگفتی جانم از غم و پشیمانی میخواهد خارج شود.

هلالی جغتایی