شمارهٔ ۸۳
دل به امید کرم دادم و دیدم ستمت
چه ستمها که ندیدم به امید کرمت؟
دارم آن سر: که به خاک قدمت سر بنهم
غیر ازینم هوسی نیست، به خاک قدمت
تویی آن پادشه مملکت حسن، که نیست
حشمت و خیل بتان درخور خیل و حشمت
لطف تو کم ز کم و جور تو بیش از بیش است
میکنم شکر و ندارم گله از بیش و کمت
عاشق دلشده را موج غم از سر بگذشت
دست او گیر، که افتاده به دریای غمت
رقم از مشک زدی بر رخش، ای کاتب صنع
آفرین بر تو و بر خامهٔ مشکین رقمت!
دفتر شرح غمت رفت، هلالی، همه جا
گرچه صد ره ببریدیم زبان قلمت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل به امید کرم دادم و دیدم ستمت
چه ستمها که ندیدم به امید کرمت؟
هوش مصنوعی: دل را به امید لطف و بخشش تو سپردم، اما دیدم که در برابر این امید، چه ظلمها و بیمهریهایی را تحمل کردم که هیچگاه تصور نمیکردم.
دارم آن سر: که به خاک قدمت سر بنهم
غیر ازینم هوسی نیست، به خاک قدمت
هوش مصنوعی: من در آرزوی آنم که سرم را به خاک پای تو بگذارم و جز این هیچ خواستهای ندارم.
تویی آن پادشه مملکت حسن، که نیست
حشمت و خیل بتان درخور خیل و حشمت
هوش مصنوعی: تو پادشاه زیبایی و جذابیت هستی، و هیچ چیزی در برابر جذابیت و عظمت تو قرار ندارد.
لطف تو کم ز کم و جور تو بیش از بیش است
میکنم شکر و ندارم گله از بیش و کمت
هوش مصنوعی: محبت و لطف تو همیشه برای من کافی است و مشکلاتی که از جانب تو به وجود میآید، بسیار بیشتر از آنچه که انتظار داشتم است. با این حال، من شکرگزارم و هیچ شکایتی از خوب و بدی که از تو میبینم ندارم.
عاشق دلشده را موج غم از سر بگذشت
دست او گیر، که افتاده به دریای غمت
هوش مصنوعی: عاشق واقعی که دلش پر از غم است، به رنج و سختیاش غلبه کرده. دست او را بگیر، چون در دریای غم تو غرق شده است.
رقم از مشک زدی بر رخش، ای کاتب صنع
آفرین بر تو و بر خامهٔ مشکین رقمت!
هوش مصنوعی: ای کاتب خوشنویس، تو با قلم مشکین خود بر چهرهی زیبای او نقشی زدی که مایهی زیبایی او شد، و من بر تو و بر قلمت درود میفرستم!
دفتر شرح غمت رفت، هلالی، همه جا
گرچه صد ره ببریدیم زبان قلمت
هوش مصنوعی: دفتر توضیحات غم تو ناپدید شد، هلالی، در حالی که ما هر جا رفتیم و از هزار راه رد شدیم، بیپایانی از گفتار تو در نوشتار باقی مانده است.

هلالی جغتایی