شمارهٔ ۷۹
دل چه باشد کز برای یار ازان نتوان گذشت
یار اگر اینست، بالله می توان از جان گذشت
از خیال آن قد رعنا گذشتن مشکلست
راست میگویم، بلی، از راستی نتوان گذشت
جز بروز وصل عمر و زندگی حیفست حیف
حیف از آن عمری که بر من در شب هجران گذشت
یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
چون گذشت از دل خدنگش، گو: بیا، تیر اجل
هر چه آید بگذرد، چون هر چه آمد آن گذشت
پیش ازین گر جام عشرت داشتم، حالا چه سود؟
از فلک دور دگر خواهم، که آن دوران گذشت
خلق گویندم: هلالی، درد خود را چاره کن
کی توانم چاره دردی که از درمان گذشت؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل چه باشد کز برای یار ازان نتوان گذشت
یار اگر اینست، بالله می توان از جان گذشت
هوش مصنوعی: دل چه ارزشی دارد زمانی که برای محبوب نمیتوان از آن گذشت؟ اگر محبوب واقعا این گونه است، به خدا قسم میتوان از جان نیز گذشت.
از خیال آن قد رعنا گذشتن مشکلست
راست میگویم، بلی، از راستی نتوان گذشت
هوش مصنوعی: عبارت به این مفهوم است که تصور کردن محبوبی با قد بلند و زیبا، کار آسانی نیست و این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت. در واقع، هیچ چیز نمیتواند مانع از درک حقیقت شود.
جز بروز وصل عمر و زندگی حیفست حیف
حیف از آن عمری که بر من در شب هجران گذشت
هوش مصنوعی: زندگی و وصال معشوق ارزشمند است و هر لحظهای که بدون او سپری شود، هدر رفته به حساب میآید. این عمر من در دوری و جدایی از او، بسیار افسوسبرانگیز و مشهود است.
یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
هوش مصنوعی: دوست از کنار من گذشت، در حالی که شاد و خندان بود، اما من غمگین و ناراحت بودم. زندگی برای من دشوار گذشت، در حالی که برای دیگران ساده و راحت بود.
چون گذشت از دل خدنگش، گو: بیا، تیر اجل
هر چه آید بگذرد، چون هر چه آمد آن گذشت
هوش مصنوعی: وقتی از دل نخل بلندش گذشت، بگو که بیا، تیر مرگ هر چه بیفتد، رد میشود و مثل هرچه که آمد، آن نیز خواهد گذشت.
پیش ازین گر جام عشرت داشتم، حالا چه سود؟
از فلک دور دگر خواهم، که آن دوران گذشت
هوش مصنوعی: قبل از این، اگر لحظات خوشی را تجربه کرده بودم، الان هیچ سودی ندارد. اکنون میخواهم از دور خودم را از دنیا دور کنم، چون آن روزها دیگر سپری شدهاند.
خلق گویندم: هلالی، درد خود را چاره کن
کی توانم چاره دردی که از درمان گذشت؟
هوش مصنوعی: مردم به من میگویند: هلالی، برای دردت راهحلی پیدا کن. اما من چگونه میتوانم به دردی پاسخ دهم که حتی درمانش فرسنگها دورتر است؟

هلالی جغتایی