شمارهٔ ۷۴
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیست
شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالیست!
هرگزت نیست بر احوال غریبان رحمی
ما غریبیم و تو بی رحم، غریب احوالیست!
گر فتد مردم چشمم برخت، روی مپوش
تو همان گیر که: بر روی تو این هم خالیست
بر لب چشمه نوشین تو آن سبزه خط
شکرستان ترا طوطی فارغ بالیست
می روی تند که: باز آیم و زارت بکشم
این نه تندیست، که در کشتن من اهمالیست
قرعه بندگی خویش بنامم زده ای
این سعادت عجبست! این چه مبارک فالیست!
ماه من سوی هلالی نظری کرد و گذشت
کوکب طالع او را نظر اقبالیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیست
شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالیست!
هوش مصنوعی: بدون تو، هر روز برای من مانند روزی پر از دلتنگی و هر شب مثل سالها به طول میکشد. این روزها و شبها چقدر سخت و دردآور است!
هرگزت نیست بر احوال غریبان رحمی
ما غریبیم و تو بی رحم، غریب احوالیست!
هوش مصنوعی: هرگز نسبت به وضع و حال بیگانگان احساس رحمت و لطف نداشتی. ما که بیگانهایم و تو هم نسبت به ما بیرحم هستی، به حالمان غریب و ناآشناست!
گر فتد مردم چشمم برخت، روی مپوش
تو همان گیر که: بر روی تو این هم خالیست
هوش مصنوعی: اگر نگاه مردم به تو بیفتد، چهرهات را پنهان نکن؛ زیرا بر روی تو هیچ چیز خالی نیست.
بر لب چشمه نوشین تو آن سبزه خط
شکرستان ترا طوطی فارغ بالیست
هوش مصنوعی: در کنار چشمهی شیرین تو، آن سبزهای که نشان از زیبایی و شیرینی دارد، مانند طوطیای است که آزاد و بیخیال به پرواز درآمده است.
می روی تند که: باز آیم و زارت بکشم
این نه تندیست، که در کشتن من اهمالیست
هوش مصنوعی: تو به سرعت میروی و میگویی که دوباره برمیگردم و تو را میکشم. اما این سرعت تو نیست، بلکه این نشاندهندهی بیتوجهی تو به کشتن من است.
قرعه بندگی خویش بنامم زده ای
این سعادت عجبست! این چه مبارک فالیست!
هوش مصنوعی: تقدیر بندگی خود را با نام تو رقم زدهام. این سعادت عجبی است! چه فال خوشی است!
ماه من سوی هلالی نظری کرد و گذشت
کوکب طالع او را نظر اقبالیست
هوش مصنوعی: ماه من به هلالی نگاهی انداخت و به سرعت گذشت. ستاره خوشبختی او به شکل مثبتی دیده میشود.

هلالی جغتایی