گنجور

شمارهٔ ۶۳

مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست
هزار محنت و با محنتی هزار غمست
اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی
زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست
تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار
بیا، که یک دو سه روزی حیات مغتنمست
بیا و بر سر بیمار خود دمی بنشین
مرو، که آنچه تمنای تست دم بدمست
کرم نمودی و بر جان من جفا کردی
ز جانب تو مرا هر چه میرسد کرمست
بزیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق
اگر چه خاک شد، اما هنوز در قدمست
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت
تو زنده باش، که او را عزیمت عدمست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست
هزار محنت و با محنتی هزار غمست
هوش مصنوعی: من از عشق تو انواع دردها و رنج‌ها را تحمل کرده‌ام؛ هزاران مشکل دارم و هر یک از آن‌ها هزار غم به همراه دارد.
اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی
زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست
هوش مصنوعی: هرچند بر من بیچاره ظلم‌های زیادی کردی، اما باز هم بر ظلم‌هایت بیفزا، زیرا این میزان هنوز کم است.
تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار
بیا، که یک دو سه روزی حیات مغتنمست
هوش مصنوعی: تو زندگی من هستی و من از جدایی‌ات رنج می‌کشم. بیا که تنها چند روز از عمر باقی‌مانده‌ام مهم است.
بیا و بر سر بیمار خود دمی بنشین
مرو، که آنچه تمنای تست دم بدمست
هوش مصنوعی: بیا و لحظه‌ای کنار بیمار خود بنشین و نرو، چون آنچه تو آرزو می‌کنی، در هر نفس بی‌خبر از تو در حال تحقق است.
کرم نمودی و بر جان من جفا کردی
ز جانب تو مرا هر چه میرسد کرمست
هوش مصنوعی: تو به من خوبی کرده‌ای ولی با این حال به من ظلم هم کرده‌ای. از سوی تو هرچه به من می‌رسد، فقط خوبی است.
بزیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق
اگر چه خاک شد، اما هنوز در قدمست
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر عشقش به تو، به زیر پاهایت افتاده و به گرد و غبار تبدیل شده است. هرچند که خاک شده، اما هنوز در کنار و همراه توست.
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت
تو زنده باش، که او را عزیمت عدمست
هوش مصنوعی: هلالی از سر کوچه‌ات خداحافظی کرد و رفت. تو خوش باش، زیرا او به سمت نیستی می‌رود.

خوانش ها

شمارهٔ ۶۳ به خوانش عندلیب