شمارهٔ ۶۲
دلهای مردمان به نشاط جهان خوش است
در دل مرا غمیست، که خاطر به آن خوش است
چون نیست خوشدل از تن زارم سگ درش
سگ بهتر از کسی، که به این استخوان خوش است
خوش نیست چشم مردم بیگانه جای یار
چون یار من پریست ز مردم نهان خوش است
از درد ناله کردم و درمان من نکرد
گویا دلش به درد من ناتوان خوش است
سلطان ملک هستی باشد خیال دوست
این سلطنت به کشور ما جاودان خوش است
ناصح، عمارت دل ویران ما مکن
بگذار تا خراب شود، کآنچنان خوش است
بر آستان یار هلالی نهاد سر
او را سر نیاز بر این آستان خوش است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلهای مردمان به نشاط جهان خوش است
در دل مرا غمیست، که خاطر به آن خوش است
هوش مصنوعی: دلهای مردم به خاطر زیباییهای دنیا شاد است، اما من در درونم غمی دارم که به نوعی برایم خوشایند است.
چون نیست خوشدل از تن زارم سگ درش
سگ بهتر از کسی، که به این استخوان خوش است
هوش مصنوعی: وقتی که از زندگی ناامیدم و حال خوشی ندارم، حتی سگ هم از من بهتر است، چون او به این استخوانی که دارد راضی است.
خوش نیست چشم مردم بیگانه جای یار
چون یار من پریست ز مردم نهان خوش است
هوش مصنوعی: چشم مردم بیگانه به جای دیدن محبوبم خوشایند نیست؛ چون محبوب من همانند پری است و از چشم دیگران پنهان مانده.
از درد ناله کردم و درمان من نکرد
گویا دلش به درد من ناتوان خوش است
هوش مصنوعی: از درد و رنج خود فریاد زدم، اما کسی به من کمک نکرد. به نظر میرسد او از دیدن درد من دلش شاد است.
سلطان ملک هستی باشد خیال دوست
این سلطنت به کشور ما جاودان خوش است
هوش مصنوعی: در اینجا به طور غیرمستقیم بیان میشود که خیال و محبت دوست همچون پادشاهی بر دل و زندگی انسان است، و این احساس، باعث خوشبختی و طول عمر در زندگی فرد میشود. به نوعی، وجود این محبت و خیال به کشور روان انسان، زیبایی و شادابی میبخشد و آن را جاودانه میکند.
ناصح، عمارت دل ویران ما مکن
بگذار تا خراب شود، کآنچنان خوش است
هوش مصنوعی: ای نصیحتگر، به دل ویران ما رسیدگی نکن و بگذار آن را ویرانتر کنی، زیرا این خراب بودن حال و هوای خاص خودش را دارد و خوشایند است.
بر آستان یار هلالی نهاد سر
او را سر نیاز بر این آستان خوش است
هوش مصنوعی: سر خود را بر درگاه محبوب گذاشت و با دلخواست به آنجا ناز میکند. در واقع، بودن در آن مکان با محبوب بسیار دلنشین و خوشایند است.

هلالی جغتایی