شمارهٔ ۵
ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را
بماهم گوشه چشمی، که شیدا کرده ای ما را
بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود
چه باشد؟ آه! اگر یک باره بر چشمم نهی پا را
مرا گر در تمنای تو آید صد بلا بر سر
ز سر بیرون نخواهم کرد هرگز این تمنا را
چو در بازار حسن از یک طرف پیدا شدی، ناگه
خریداران یوسف برطرف کردند سودا را
شنیدم این که: فردا ماه من عزم سفر دارد
بمیرم کاش امروزت، نبینم روی فردا را
هلالی را بیک دیدن غلام خویشتن کردی
عجب بیناییی کردی، بنازم چشم بینا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را
بماهم گوشه چشمی، که شیدا کرده ای ما را
هوش مصنوعی: اگر روزی به خاطر محبتت، نگاه محبتآمیزی به ما بیندازی، بدان که ما بر اثر این محبت، دلبسته و شیدا شدهایم.
بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود
چه باشد؟ آه! اگر یک باره بر چشمم نهی پا را
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، من هم آنجا خواهم رفت. چشمم چه ارزشی دارد؟ افسوس! اگر فقط یک بار پایت را بر چشمانم بگذاری.
مرا گر در تمنای تو آید صد بلا بر سر
ز سر بیرون نخواهم کرد هرگز این تمنا را
هوش مصنوعی: اگر در آرزوی توباشم، حتی اگر صدها مشکل سراغم بیاید، هرگز این آرزو را ترک نخواهم کرد.
چو در بازار حسن از یک طرف پیدا شدی، ناگه
خریداران یوسف برطرف کردند سودا را
هوش مصنوعی: وقتی تو در بازار زیبایی نمایان شدی، ناگهان خریداران یوسف، خرید و فروش را رها کردند.
شنیدم این که: فردا ماه من عزم سفر دارد
بمیرم کاش امروزت، نبینم روی فردا را
هوش مصنوعی: شنیدم که فردا ماه من قصد سفر دارد. کاش امروز بمیرم تا فردا را نبینم.
هلالی را بیک دیدن غلام خویشتن کردی
عجب بیناییی کردی، بنازم چشم بینا را
هوش مصنوعی: هلالی از دیدن غلام خود شگفتزده شد و به بینایی او اشاره کرد. چه بینایی جالبی داشت، به چشمهای بینا او افتخار میکنم.