شمارهٔ ۴۴
چیست پیراهن آن دلبر شیرین حرکات؟
همچو سرچشمه خضرست و بدن آب حیات
این چه قدست و چه رفتار و چه شیرین حرکات؟
گوییا موج زنان می گذرد آب حیات
گر بیاد لب او زهر دهندم که: بنوش
تلخی زهر ز هر در دهدم ذوق نبات
این چه ماهیست که در کلبه تاریک منست؟
آب حیوان نتوان یافت چنین در ظلمات
بسکه از ناله دلم دوش قیامت می کرد
عرصه کوی ترا ساخت زمین عرصات
چند گویی ز سر ناز که: جان ده بوفا؟
جان من، کار دگر نیست مرا غیر وفات
رحم بر عاشق درویش ندارند بتان
وه! که در مذهب این سنگدلان نیست زکات!
ماند بیچاره هلالی بکمند تو اسیر
این محالست که او را بود امکان نجات
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چیست پیراهن آن دلبر شیرین حرکات؟
همچو سرچشمه خضرست و بدن آب حیات
هوش مصنوعی: پیراهن آن محبوب زیبا که حرکاتش دلنشین است چه معنایی دارد؟ او همچون سرچشمهای زنده و پرانرژی است، و بدنش مانند آب حیات به نظر میرسد.
این چه قدست و چه رفتار و چه شیرین حرکات؟
گوییا موج زنان می گذرد آب حیات
هوش مصنوعی: این چه قامت و چه حرکاتی دارد؟ مانند اینکه بر چهرهاش آب حیات در حال جنبش است.
گر بیاد لب او زهر دهندم که: بنوش
تلخی زهر ز هر در دهدم ذوق نبات
هوش مصنوعی: اگر به یاد لب او بگذارم که زهر بخور، این زهر را با تلخیاش مینوشم و از هر درشی، لذت گیاهان را به جان میدهم.
این چه ماهیست که در کلبه تاریک منست؟
آب حیوان نتوان یافت چنین در ظلمات
هوش مصنوعی: این چه نوری است که در کلبه تاریک من وجود دارد؟ هیچگاه نمیتوانم چنین حیات و جانی را در این تاریکی پیدا کنم.
بسکه از ناله دلم دوش قیامت می کرد
عرصه کوی ترا ساخت زمین عرصات
هوش مصنوعی: دل من به قدری ناله و فریاد میکرد که شب گذشته به خاطر آن، جای تو در زمین به قیامت تبدیل شد.
چند گویی ز سر ناز که: جان ده بوفا؟
جان من، کار دگر نیست مرا غیر وفات
هوش مصنوعی: چند بار درباره ناز و لطافت خود صحبت میکنی و میگویی که جانم را به خاطر تو بدهم؟ اما برای من کار دیگری در زندگی نیست جز مرگ.
رحم بر عاشق درویش ندارند بتان
وه! که در مذهب این سنگدلان نیست زکات!
هوش مصنوعی: بتان بر عاشق بیچاره رحم ندارند، افسوس که در باور این سرددلها، نیکی و کمک به دیگران وجود ندارد.
ماند بیچاره هلالی بکمند تو اسیر
این محالست که او را بود امکان نجات
هوش مصنوعی: هلالی در وضعیتی سخت و ناامیدکننده گرفتار مانده است و نمیتواند از این وضعیت نجات پیدا کند. او به شدت به مشکلاتش چسبیده و هیچ راه فراری برایش وجود ندارد.