شمارهٔ ۴۰۱
زهی شراب لبت مایه طربناکی!
نموده نرگس مستت هزار بی باکی
گذر بدامن پاکت نکرده باد صبا
کجا شکفت گلی در چمن بدین پاکی؟
بیک کرشمه، که کردی، هزار دل بردی
تبارک الله ازین چابکی و چالاکی!
نشسته ام برهت چون غبار و می ترسم
که ناگهان بکشی دامن از من خاکی
جواب تلخ شنیدن ز لعل میگونت
چو تلخی می ناب آورد فرحناکی
تن ضعیف هلالی بهیچ لایق نیست
جزین که بر سر آتش نهی بخاشاکی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی شراب لبت مایه طربناکی!
نموده نرگس مستت هزار بی باکی
هوش مصنوعی: ای کاش شراب لبهای تو که باعث خوشحالی و شادابی ماست! نرگس مست چشمانت هزاران جرأت و جسارت را به نمایش گذاشته است.
گذر بدامن پاکت نکرده باد صبا
کجا شکفت گلی در چمن بدین پاکی؟
هوش مصنوعی: بادِ صبا به دامن تو نرسیده است، پس چطور ممکن است گلی در این چمن با اینهمه پاکی شکفته باشد؟
بیک کرشمه، که کردی، هزار دل بردی
تبارک الله ازین چابکی و چالاکی!
هوش مصنوعی: با یک ناز و کرشمهی تو، هزار دل را به دست آوردی. واقعاً چه خوب و ماهرانه این کار را انجام دادی!
نشسته ام برهت چون غبار و می ترسم
که ناگهان بکشی دامن از من خاکی
هوش مصنوعی: من در کنار تو نشستهام و مانند خاکی هستم که ناپایدار و بیارزش به نظر میآید. از این میترسم که ناگهان تو دامن خود را از من جدا کنی و به من توجه نکنید.
جواب تلخ شنیدن ز لعل میگونت
چو تلخی می ناب آورد فرحناکی
هوش مصنوعی: اگر از لعل میگون تو جوابی تلخ بشنوم، به اندازه تلخی آن، میتواند خوشحالی و شادابی به همراه داشته باشد.
تن ضعیف هلالی بهیچ لایق نیست
جزین که بر سر آتش نهی بخاشاکی
هوش مصنوعی: بدن ضعیف و نازک چیزی نیست جز اینکه آن را بر سر آتش بگذاری تا بسوزد.