گنجور

شمارهٔ ۳۹۸

تا کی بکنج صبر جگر خون کند کسی؟
امکان صبر نیست، دگر چون کند کسی؟
جان را اگر بمهر تو از دل برون کند
از جان چگونه مهر تو بیرون کند کسی؟
یارب، چه حالتست؟ که روزی هزار بار
هر لحظه آرزوی تو افزون کند کسی؟
خون می کنی، یکی بترحم نگاه کن
تا بهر یک نگاه تو صد خون کند کسی؟
حیرانم از جنون هلالی و طعن خلق
یعنی: چرا ملامت مجنون کند کسی؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی بکنج صبر جگر خون کند کسی؟
امکان صبر نیست، دگر چون کند کسی؟
هوش مصنوعی: تا کی کسی می‌تواند صبوری کند و در دل خود رنج و درد را تحمل نماید؟ دیگر صبر کردن ممکن نیست، پس چه کار باید کرد؟
جان را اگر بمهر تو از دل برون کند
از جان چگونه مهر تو بیرون کند کسی؟
هوش مصنوعی: اگر جانم بخواهد به خاطر عشق تو از دل بیرون برود، چگونه ممکن است کسی بتواند عشق تو را از جانم جدا کند؟
یارب، چه حالتست؟ که روزی هزار بار
هر لحظه آرزوی تو افزون کند کسی؟
هوش مصنوعی: خداوندا، حالت چطور است؟ که هر روز هزار بار، هر لحظه کسی آرزوی تو را بیشتر می‌کند؟
خون می کنی، یکی بترحم نگاه کن
تا بهر یک نگاه تو صد خون کند کسی؟
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که کسی در حال رنج و دردی است و خواهان توجه و رحمت دیگران است. او می‌خواهد که دیگران به حال او بنگرند و متوجه شوند که شدت اندوه او چقدر است؛ به طوری که برای هر نگاه و توجهی که به او می‌شود، دل یک نفر خون می‌شود. بنابراین، این احساس درد و نیاز به همدلی و هم‌دردی را به خوبی منتقل می‌کند.
حیرانم از جنون هلالی و طعن خلق
یعنی: چرا ملامت مجنون کند کسی؟
هوش مصنوعی: من از دیوانگی هلالی و سخنان طعنه‌آمیز مردم متعجبم. چرا باید کسی دیوانه را ملامت کند؟