شمارهٔ ۳۸۱
من نگویم که: وفا یار مرا بایستی
اندکی صبر دل زار مرا بایستی
زین همه خواب که بخت سیه من دارد
اندکی دیده بیدار مرا بایستی
هر کجا شیوه دلجویی و احسان دیدم
غیرتم کشت که: دلدار مرا بایستی
ذوق پیکان ترا صید ندانست، دریغ!
زخم آن سینه افگار مرا بایستی
لطف خوبان دگر نیست علاج دل من
این صفت یار ستمگار مرا بایستی
در جهان قاعده مهر و وفا نیست، ولی
یار بی رحم و جفاگار مرا بایستی
وصف آن روی چو مه پیش هلالی گفتم
گفت: این شمع شب تار مرا بایستی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من نگویم که: وفا یار مرا بایستی
اندکی صبر دل زار مرا بایستی
هوش مصنوعی: بهتر است بگویم که باید کمی صبر کنی، زیرا وفای یار من ضروری است و دل زاری مثل من به کمی زمان نیاز دارد.
زین همه خواب که بخت سیه من دارد
اندکی دیده بیدار مرا بایستی
هوش مصنوعی: از میان تمام خوابهایی که سرنوشت شوم من دارد، تنها اندکی بیداری برای من لازم است.
هر کجا شیوه دلجویی و احسان دیدم
غیرتم کشت که: دلدار مرا بایستی
هوش مصنوعی: هر جا که محبت و مهربانی را مشاهده کردم، حس غیرت و حسادت در من بیدار شد و به من گفت که: محبوب من باید متعلق به من باشد.
ذوق پیکان ترا صید ندانست، دریغ!
زخم آن سینه افگار مرا بایستی
هوش مصنوعی: تو نمیدانستی که تیر عشق تو مرا به شدت آسیب زده است، افسوس! آن زخم درون سینهام باید که با من بماند.
لطف خوبان دگر نیست علاج دل من
این صفت یار ستمگار مرا بایستی
هوش مصنوعی: لطف و محبت خوبان دیگر نمیتواند درمانی برای دل من باشد؛ این ویژگی یار ستمگر من را به درد آورده است.
در جهان قاعده مهر و وفا نیست، ولی
یار بی رحم و جفاگار مرا بایستی
هوش مصنوعی: در این دنیا قواعد عشق و وفاداری وجود ندارد، اما معشوق من که بیرحم و ستمگر است، باید در کنار من بماند.
وصف آن روی چو مه پیش هلالی گفتم
گفت: این شمع شب تار مرا بایستی
هوش مصنوعی: توصیف چهرهاش مانند ماه در برابر هلال بود، وقتی گفتم، او پاسخ داد: «این شمع در شب تاریک باید مرا همراهی کند».