شمارهٔ ۳۷۴
بیجهت با ما چرا آهنگ غوغا کردهای؟
غالبا امروز قصد کشتن ما کردهای
گاه چون شیر و شکر، گاهی چو آب و آتشی
من نمیدانم چه خویست این که پیدا کردهای؟
گر مسیحا مردهای را زنده میکرد از دعا
تو به یک دشنام کار صد مسیحا کردهای
دیده جای تست، بنشین، از نظر غایب مشو
مردمی کن، چون میان مردمان جا کردهای
دوش میگفتم که: مهمان هلالی باش، گفت:
دیدن خورشید را در شب تمنا کردهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیجهت با ما چرا آهنگ غوغا کردهای؟
غالبا امروز قصد کشتن ما کردهای
هوش مصنوعی: چرا بیدلیل و بیسبب با ما سر و صدا میکنی؟ به نظر میرسد که امروز تصمیم به نابود کردن ما گرفتهای.
گاه چون شیر و شکر، گاهی چو آب و آتشی
من نمیدانم چه خویست این که پیدا کردهای؟
هوش مصنوعی: گاهی به شیر و شکر شبیه هستی و گاهی به آب و آتش. من نمیدانم این چه حالت عجیبی است که در تو پیدا شده.
گر مسیحا مردهای را زنده میکرد از دعا
تو به یک دشنام کار صد مسیحا کردهای
هوش مصنوعی: اگر مسیحا میتوانست مردهای را با دعای تو زنده کند، با یک دشنام تو، صد مرده را زنده کردهای.
دیده جای تست، بنشین، از نظر غایب مشو
مردمی کن، چون میان مردمان جا کردهای
هوش مصنوعی: چشم تو مکان توست، بنشین و از نظر مردم دور نشو، مانند دیگران رفتار کن، چون در میان آنان قرار گرفتهای.
دوش میگفتم که: مهمان هلالی باش، گفت:
دیدن خورشید را در شب تمنا کردهای
هوش مصنوعی: دیروز به کسی میگفتم که باید شبیه هلال باشی و مهمان خوبی برای دیگران باشی. او پاسخ داد که آیا میخواهی در شب، در آرزوی دیدن خورشید باشی؟