شمارهٔ ۳۷۳
دوش پیمانه تهی آمدم از می خانه
کاشکی! پر شود امروز مرا پیمانه
بعد مردن اگر از قالب من خشت زنند
آیم و باز شوم خشت در می خانه
خواستم کین دل سودا زده عاقل گردد
وه! که عاقل نشد و ساخت مرا دیوانه
آفتابی و رخت شمع جهان افروزست
همه ذرات جهان گرد سرت پروانه
می تپد مرغ دلم بر سر آن دانه دل
چه کند؟ خرمن عمرست همین یک دانه
آشنایی ز جفاهای تو محرومم ساخت
ای خوش آن روز که بودیم ز هم بیگانه!
قصه خویش به احباب چه گویم هر شب؟
این شب آن نیست که کوته شود از افسانه
دوش در کلبه ویران هلالی بودیم
حال دیوانه خرابست درین ویرانه
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش پیمانه تهی آمدم از می خانه
کاشکی! پر شود امروز مرا پیمانه
هوش مصنوعی: شب گذشته با پیمانهای خالی از میخانه بیرون آمدم، کاش امروز پیمانهام پر شود.
بعد مردن اگر از قالب من خشت زنند
آیم و باز شوم خشت در می خانه
هوش مصنوعی: بعد از مرگم اگر مرا به شکل خشت شوند، دوباره به زندگی برمیگردم و تبدیل به خشت در میخانه میشوم.
خواستم کین دل سودا زده عاقل گردد
وه! که عاقل نشد و ساخت مرا دیوانه
هوش مصنوعی: خواستم که این دل عاشق و پر از آرزو، به حالتی منطقی و عاقلانه درآید، اما افسوس که نه فقط عاقل نشد، بلکه من را به دیوانگی کشاند.
آفتابی و رخت شمع جهان افروزست
همه ذرات جهان گرد سرت پروانه
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید هستی و زیباییات نورانیتر از شمعی است که جهان را روشن میکند. تمام ذرات جهان به دور تو میچرخند و مانند پروانههایی به گرد تو هستند.
می تپد مرغ دلم بر سر آن دانه دل
چه کند؟ خرمن عمرست همین یک دانه
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای است که بر سر دانهای میتپد و نگران آن است. این دانه، نشانهی شادی و آرزوی من است و عمر من نیز به این یک دانه وابسته است.
آشنایی ز جفاهای تو محرومم ساخت
ای خوش آن روز که بودیم ز هم بیگانه!
هوش مصنوعی: من به خاطر زخمهایی که تو به من زدی، از آشنایی با تو محروم شدم. ای کاش روزی برگردد که ما از هم بیخبر و بیغیرت بودیم!
قصه خویش به احباب چه گویم هر شب؟
این شب آن نیست که کوته شود از افسانه
هوش مصنوعی: هر شب که به دوستانم میرسم، نمیدانم چه بگویم. این شب، شبی نیست که حرفهای کوتاه و بیمزهای دربارهاش بزنم.
دوش در کلبه ویران هلالی بودیم
حال دیوانه خرابست درین ویرانه
هوش مصنوعی: دیشب در کلبهای خراب و ویران در کنار هم بودیم، اما حالا دیوانگی و حالت خراب است در این ویرانه.