شمارهٔ ۳۶۸
گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله
بی می چه نشأئه خیزد؟ از دیدن پیاله
من نوح روزگارم، از گریه غرق توفان
کو همدمی که گویم درد هزار ساله؟
تا کی بناز و شوخی لب را گزی بدندان؟
گل برگ نازکت را آزرده ساخت ژاله
قتل رقیب خود را با من حواله کردی
از دست من چه آید؟ هم با خدا حواله!
بر صفحه دل من ذکر می است و شاهد
عقد محبت آمد مضمون این پیاله
غمدیده ای، که خواند شرح غم هلالی
از خون دیده خود رنگین کند رساله
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله
بی می چه نشأئه خیزد؟ از دیدن پیاله
هوش مصنوعی: اگر جام سرخ نباشد، در غیاب شراب، دور لاله چطور میتواند شکوفا شود؟ مگر با دیدن پیاله.
من نوح روزگارم، از گریه غرق توفان
کو همدمی که گویم درد هزار ساله؟
هوش مصنوعی: من مانند نوح هستم که در این زمان زندگی میکنم و به شدت از اندوه و غم در حال غرق شدنم. اما نمیدانم با چه کسی درد و رنج هزارسالهام را تقسیم کنم و از آن صحبت کنم.
تا کی بناز و شوخی لب را گزی بدندان؟
گل برگ نازکت را آزرده ساخت ژاله
هوش مصنوعی: تا کی به زیبایی و شوخی لبانت دلخوش باشی و دندانهای خود را به خطر بیندازی؟ قطرههای باران گل نازک تو را آزرده کردند.
قتل رقیب خود را با من حواله کردی
از دست من چه آید؟ هم با خدا حواله!
هوش مصنوعی: تو دشمن خودت را به من سپردی تا بکشمش، اما من چه کاری از دستم برمیآید؟ بهتر است خودت هم آن را به خدا بسپار!
بر صفحه دل من ذکر می است و شاهد
عقد محبت آمد مضمون این پیاله
هوش مصنوعی: بر قلب من نام می نوشیده میشود و نشانه عشق و محبت در این پیاله ظاهر شده است.
غمدیده ای، که خواند شرح غم هلالی
از خون دیده خود رنگین کند رساله
هوش مصنوعی: این شخص غمدیده با حالتی اندوهگین، داستان درد و رنج خود را به گونهای مینویسد که با اشکهایش رنگین شده است و این نوشته به نوعی منعکسکننده غم و مشکلات اوست.