شمارهٔ ۳۶۷
ترا، که جان منی، ساخت ناتوان روزه
ندانم از چه سبب شد بلای جان روزه؟
زکوة حسن بنه سوی ما و روزه منه
که این زکوة بسی بهترست از آن روزه
زبان و کام ترا روزه بی حلاوت ساخت
نداشت شرمی از آن کام و آن زبان روزه
ز بس که بر در و بام آفتاب طلعت تست
بخانه تو گشادن نمیتوان روزه
رسید دور گل و روزه در میان آمد
کجاست عید، که برخیزد از میان روزه؟
در انتظار شب عید و نور مجلس یار
سیاه گشت بچشم همه جهان روزه
ز ماه روزه، هلالی، فغان مکن همه روز
خموش باش، که زد مهر بر دهان روزه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترا، که جان منی، ساخت ناتوان روزه
ندانم از چه سبب شد بلای جان روزه؟
هوش مصنوعی: تو که جان من هستی، نمیدانم این بلا بر جان من از چه چیزی ناشی شده است که روزهام را ناتوان ساخته است.
زکوة حسن بنه سوی ما و روزه منه
که این زکوة بسی بهترست از آن روزه
هوش مصنوعی: خوبی و زیبایی خودت را برای ما خرج کن و روزهات را برای ما بگیر، چون که این حسن و خوبی تو بسیار ارزشمندتر از روزهداری است.
زبان و کام ترا روزه بی حلاوت ساخت
نداشت شرمی از آن کام و آن زبان روزه
هوش مصنوعی: روزه زبان و کام تو را از لذتها بینصیب کرد و از آن زبان و کام روزهدار، هیچ شرمی نداشت.
ز بس که بر در و بام آفتاب طلعت تست
بخانه تو گشادن نمیتوان روزه
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشش چهرهات، حتی در روز روشن هم نمیتوانم در خانهات را باز کنم.
رسید دور گل و روزه در میان آمد
کجاست عید، که برخیزد از میان روزه؟
هوش مصنوعی: زمانی که به گلها و روزهها نزدیک شدیم، جشنی که انتظارش را میکشیم کجاست که روزهها را کنار بزند و ما را به شادی برساند؟
در انتظار شب عید و نور مجلس یار
سیاه گشت بچشم همه جهان روزه
هوش مصنوعی: در انتظار شب عید و نورانی شدن مجالس یار، چشمان همه مردم به خاطر غم و جدایی تیره و تار شده است.
ز ماه روزه، هلالی، فغان مکن همه روز
خموش باش، که زد مهر بر دهان روزه
هوش مصنوعی: از ماه رمضانی که به هلال درآمده، ناله و فغان نکن. در طول روز آرام و خاموش باش، زیرا خورشید بر دهان روزهدار زد.