گنجور

شمارهٔ ۳۵۸

آن سایه نیست، دایم دنبال او فتاده
چون من سیاه بختی سر در پیش نهاده
هر دم ز جور خوبان در حیرتم که: ایزد
آنرا که داده حسنی، مهری چرا نداده؟
با جمع عشقبازان تنها مرا چه نسبت؟
آن جمله کمتر از من، من از همه زیاده
تا نام من برآید در حلقه سگانت
طوق سگ تو بادا، در گردنم قلاده
گر میل باده داری، ای ترک مست، با من
در دست هر چه دارم، بادا فدای باده
چشمان خود برویم از مرحمت گشادی
درهای رحمت تست بر روی من گشاده
یا سر نهد بپایت، یا جان دهد هلالی
اینک ز سر گذشته، منت بجان نهاده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن سایه نیست، دایم دنبال او فتاده
چون من سیاه بختی سر در پیش نهاده
هوش مصنوعی: این سایه نیست که دائم به دنبالش می‌روم؛ من مثل کسی که بختش سیاه است، سرم را پایین انداخته‌ام.
هر دم ز جور خوبان در حیرتم که: ایزد
آنرا که داده حسنی، مهری چرا نداده؟
هوش مصنوعی: هر لحظه از ظلم و بدی‌های خوبان در تعجبم که چرا خدایی که به کسی زیبایی و خوبی بخشیده، محبت و عشق را به او نداده است؟
با جمع عشقبازان تنها مرا چه نسبت؟
آن جمله کمتر از من، من از همه زیاده
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی می‌پردازد که فردی به جمع عشاق دارد. او احساس می‌کند که در میان آنها، به تنهایی و به صورتی خاص قرار دارد و خود را بزرگ‌تر و مهم‌تر از دیگران می‌داند. او به نوعی از احساس برتری نسبت به بقیه سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که دیگران در مقایسه با او از اهمیت کمتری برخوردارند. این بیان نشان‌دهنده خودباوری و دیدگاه خاص او نسبت به عشق و عشقبازان است.
تا نام من برآید در حلقه سگانت
طوق سگ تو بادا، در گردنم قلاده
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام من در میان افراد تو به گوش برسد، گردن من زینت نخواهد داشت و تو نیز در مقام یک پت، فقط یک نشان بر گردن خواهی داشت.
گر میل باده داری، ای ترک مست، با من
در دست هر چه دارم، بادا فدای باده
هوش مصنوعی: اگر به نوشیدن شراب علاقه‌مندی، ای معشوقه مست، با من رو و هر چیزی که در دست دارم، فدای آن شراب باد.
چشمان خود برویم از مرحمت گشادی
درهای رحمت تست بر روی من گشاده
هوش مصنوعی: چشمانم را به خاطر مهربانی تو می‌بندم، زیرا درهای رحمت تو به روی من باز است.
یا سر نهد بپایت، یا جان دهد هلالی
اینک ز سر گذشته، منت بجان نهاده
هوش مصنوعی: یا اینکه با سر به پای تو بیفتد، یا اینکه جانش را فدای تو کند، اینک که غم و دردی بر جانش سنگینی می‌کند.