گنجور

شمارهٔ ۳۵۳

بر سر راه تو بودم، که رسیدی ناگاه
جلوه‌ای کردی و آن جلوه مرا برد ز راه
گر به سرحلقهٔ تسبیح ملک باز رسی
قدسیان نعره برآرند که: سبحان الله!
گر به منزلگهِ وصلت نرسم معذورم
ره دراز است و مرا عمر به‌غایت کوتاه
گریه‌ای کردم و از گریه دلم تسکین یافت
آه! اگر گریه نمی‌بود، چه می‌کردم؟ آه!
صد شب هجر گذشت و مه من پیدا نیست
طرفه عمری! که به صد سال ندیدم یک ماه
عمرها دولت وصلت به دعا خواسته‌ام
ما غلامان قدیمیم و به جان دولت‌خواه
از سجودِ درِ او منع هلالی مکنید
که سر خویش نهادست به امید کلاه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر سر راه تو بودم، که رسیدی ناگاه
جلوه‌ای کردی و آن جلوه مرا برد ز راه
هوش مصنوعی: در مسیر تو ایستاده بودم، ناگهان زیبایی تو مرا متوجه خود کرد و آن زیبایی باعث شد که از مسیر اصلی خود منحرف شوم.
گر به سرحلقهٔ تسبیح ملک باز رسی
قدسیان نعره برآرند که: سبحان الله!
هوش مصنوعی: اگر به منبع و اصل مخلوقات نزدیک شوی، فرشتگان با شوق و حیرت فریاد خواهند زد که: پاک و منزّه است خدا!
گر به منزلگهِ وصلت نرسم معذورم
ره دراز است و مرا عمر به‌غایت کوتاه
هوش مصنوعی: اگر به محل وصال معشوق نرسم، میتوانم عذرخواهی کنم، چرا که راه طولانی است و زمان من بسیار کم است.
گریه‌ای کردم و از گریه دلم تسکین یافت
آه! اگر گریه نمی‌بود، چه می‌کردم؟ آه!
هوش مصنوعی: من گریه‌ای کردم و از آن گریه دلم آرامش پیدا کرد. ای کاش گریه نبود، نمی‌دانم چه حالتی به سرم می‌آمد!
صد شب هجر گذشت و مه من پیدا نیست
طرفه عمری! که به صد سال ندیدم یک ماه
هوش مصنوعی: صد شب جدایی گذشت و ماه من هنوز پیدا نیست. چه جالب که در تمام این مدت، حتی یک بار هم نتوانستم چهره‌اش را ببینم.
عمرها دولت وصلت به دعا خواسته‌ام
ما غلامان قدیمیم و به جان دولت‌خواه
هوش مصنوعی: سال‌هاست که با دعا خواسته‌ام که در کنار محبوبم قرار گیرم. ما همیشه وفادار و آماده‌ایم تا برای این روزگار خوب تلاش کنیم.
از سجودِ درِ او منع هلالی مکنید
که سر خویش نهادست به امید کلاه
هوش مصنوعی: از سجده کردن در برابر درگاه او خودداری نکنید، چرا که او به امید دریافت کلاه (افتخار و مقام) سر خود را به خاک نهاده است.