شمارهٔ ۳۴۹
آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو
ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟
نیست عرق ز تاب می، وقت صبوح بر رخت
ریخته شبنم سحر، بر گل آتشین فرو
چند بخشم بگذری، توسن ناز زیر ران
وه! که دمی نیامدی از سر خشم و کین فرو
چون تو بناز دست خود رقص کنان فشانده ای
ریخته صد هزار جان، عاشق از آستین فرو
بس که ز غصه خون من، جوش کنان، بسر رود
در تب اگر عرق کنم، خون چکد از جبین فرو
خورد هلالی از کفت سیلی رنج و آه و غم
بر سر کس نیامده، رحمتی این چنین فرو
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو
ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟
هوش مصنوعی: ای ماه نازنین، تو به منزل من آمدهای، آیا نمیگویی که این زیبایی تو چقدر شبیه پایین آمدن ماه از آسمان به زمین است؟
نیست عرق ز تاب می، وقت صبوح بر رخت
ریخته شبنم سحر، بر گل آتشین فرو
هوش مصنوعی: در صبح زود، نمیتوان نشانهای از شراب بر چهرهات دید، زیرا شبنم سحرگاهی بر گلهای آتشین فرو افتاده است.
چند بخشم بگذری، توسن ناز زیر ران
وه! که دمی نیامدی از سر خشم و کین فرو
هوش مصنوعی: برخی از احساسات من نسبت به تو بیپاسخ مانده، تو در دوری و ناز میگذری. آه! که تو هرگز برای لحظهای هم از حالت خشم و کینهام کوتاه نیامدی.
چون تو بناز دست خود رقص کنان فشانده ای
ریخته صد هزار جان، عاشق از آستین فرو
هوش مصنوعی: وقتی تو با دست خود به زیبایی رقصان به این دنیا جلوه میکنی، هزاران جان به عشق تو از آستینم بیرون میریزد.
بس که ز غصه خون من، جوش کنان، بسر رود
در تب اگر عرق کنم، خون چکد از جبین فرو
هوش مصنوعی: از شدت غم و اندوهی که دارم، خونم به جوش آمده و مانند تب مرا در بر گرفته است. اگر حتی عرق کنم، خون از پیشانیام میچکد.
خورد هلالی از کفت سیلی رنج و آه و غم
بر سر کس نیامده، رحمتی این چنین فرو
هوش مصنوعی: هلالی از آسیب و درد بر سر کس نیامده، رحمتی این چنین نازل شده است.