گنجور

شمارهٔ ۳۴۸

سینه مجروحست و از هر جانبی صد غم درو
با چنین غمها کجا باشد دل خرم درو؟
در دهان غنچه از لعل تو آب حسرتست
اینکه پندارند مردم قطره شبنم درو
سالها حیران او بودم، کسی آگه نشد
زانکه حیرانند چون من، جمله عالم درو
عاشقان را آن سر کو از همه عالم بهست
و آن سگان هم بهتر از خیل بنی آدم درو
تا هلالی را شمردی از سگان کمترین
هیچ کس دیگر نمی بیند بچشم کم درو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سینه مجروحست و از هر جانبی صد غم درو
با چنین غمها کجا باشد دل خرم درو؟
هوش مصنوعی: قلب من زخم‌خورده است و از هر سو با صد غم احاطه شده. با این همه غم‌ها، چطور می‌توانم دل شاد و خوش داشته باشم؟
در دهان غنچه از لعل تو آب حسرتست
اینکه پندارند مردم قطره شبنم درو
هوش مصنوعی: در دل غنچه، به خاطر زیبایی و جذابیت تو، احساس حسرت وجود دارد. مردم تصور می‌کنند که تنها یک قطره شبنم در آن غنچه وجود دارد، اما واقعیت این است که آن حسرتی عمیق‌تر نهفته است.
سالها حیران او بودم، کسی آگه نشد
زانکه حیرانند چون من، جمله عالم درو
هوش مصنوعی: سال‌ها در جستجوی او سرگردان بودم و هیچ‌کس از دل‌مشغولی من باخبر نشد، چرا که همه دنیا در غم و حیرت مثل من هستند.
عاشقان را آن سر کو از همه عالم بهست
و آن سگان هم بهتر از خیل بنی آدم درو
هوش مصنوعی: عاشقان در آنجا از همه جای دنیا خوش‌ترند و حتی سگ‌ها در آن مکان از تمام انسان‌ها بهترند.
تا هلالی را شمردی از سگان کمترین
هیچ کس دیگر نمی بیند بچشم کم درو
هوش مصنوعی: وقتی هلالی را که به تعداد سگان کمترین کمرنگ می‌شود، شمردی، هیچ کس دیگر نمی‌تواند آن را به خوبی ببیند.