گنجور

شمارهٔ ۳۴۵

مردم ازین الم: که نمردم برای تو
ای خاک بر سرم، که نشد خاک پای تو!
گر اختیار مرگ بدستم دهد قضا
روزی هزار بار بمیرم برای تو
غم نیست گر ز مهر تو دل پاره پاره شد
ای کاش! ذره ذره شود در هوای تو
گویم دعا و عمر ابد خواهم از خدا
تا عمر خویش صرف کنم در دعای تو
در آرزوی آنکه: بمن آشنا شوی
آمیختم بهر که بود آشنای تو
جای تو در حریم وصالست، ای رقیب
ای کاش! بودمی، من بیدل، بجای تو
از پادشاهی همه آفاق خوشترست
این سلطنت که: گشت هلالی گدای تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردم ازین الم: که نمردم برای تو
ای خاک بر سرم، که نشد خاک پای تو!
هوش مصنوعی: مردم از این گرفتاری: که برای تو نمردم ای خاک بر سرم، که نشد خاک پای تو! در واقع، شاعر به این احساس اشاره می‌کند که ای کاش به خاطر عشق یا معشوقش فدای او می‌شد، اما در عوض، او در بی‌توجهی و ناکامی مانده است. این احساس دلتنگی و ناامیدی نسبت به رابطه‌ای که به آن عشق می‌ورزیده، در این جمله به خوبی نمایان است.
گر اختیار مرگ بدستم دهد قضا
روزی هزار بار بمیرم برای تو
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت به من اختیاری درباره مرگ بدهد، روزی هزار بار برای تو می‌خواهم بمیرم.
غم نیست گر ز مهر تو دل پاره پاره شد
ای کاش! ذره ذره شود در هوای تو
هوش مصنوعی: برای من مهم نیست که دل من به خاطر عشق تو شکسته و پاره شده است، ای کاش که این احساس به تدریج و به آرامی در فضای تو ذره ذره شود.
گویم دعا و عمر ابد خواهم از خدا
تا عمر خویش صرف کنم در دعای تو
هوش مصنوعی: می‌گویم که از خدا بخواهم عمری جاودانه تا بتوانم تمام آن را صرف دعا کردن برای تو کنم.
در آرزوی آنکه: بمن آشنا شوی
آمیختم بهر که بود آشنای تو
هوش مصنوعی: در انتظار آن روز بودم که تو به من توجه کنی و خود را به خاطر کسی که به تو نزدیک است، با او آشنا کردم.
جای تو در حریم وصالست، ای رقیب
ای کاش! بودمی، من بیدل، بجای تو
هوش مصنوعی: ای رقیب، جای تو در آغوش وصال است و ای کاش من، بیدل، به جای تو بودم.
از پادشاهی همه آفاق خوشترست
این سلطنت که: گشت هلالی گدای تو
هوش مصنوعی: این سلطنت که ناشی از عشق و ارادت به توست، از همه پادشاهی‌های دنیا بهتر و شیرین‌تر است.