شمارهٔ ۳۳۲
چنان بلند نشد سرو ناز پرور او
که سرو ناز تواند شدن برابر او
ز نوبهار رخش آفت خزان دورست
هنوز تازه دمیدست سبزه تر او
بنازم آن مژه شوخ را، که در دم قتل
چنان نکرد که حاجت شود بخنجر او
رقیب کیست که او را سگ درش خوانم؟
اگر براند از آن کوی، من سگ در او
بنیم جرعه که در بزمش اتفاق افتد
فراغتست مرا از بهشت و کوثر او
چو گفتهای هلالی بوصف تازه گلیست
ز برگ لاله و نسرین کنید دفتر او
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان بلند نشد سرو ناز پرور او
که سرو ناز تواند شدن برابر او
هوش مصنوعی: قد و قامت او به قدری بلند است که هیچ سرو زیبایی نمیتواند با او برابر شود.
ز نوبهار رخش آفت خزان دورست
هنوز تازه دمیدست سبزه تر او
هوش مصنوعی: بهار سرشار از زیبایی و طراوت است و به رغم اینکه پاییز به سراغش آمده، هنوز نشانههای تازگی و سرسبزی در آن دیده میشود.
بنازم آن مژه شوخ را، که در دم قتل
چنان نکرد که حاجت شود بخنجر او
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت آن مژهی بازیگوش میبالم؛ زیرا در لحظهای که ممکن بود جان کسی در خطر باشد، به نحوی عمل کرد که نیازی به کارد یا تیزبینی او نبود.
رقیب کیست که او را سگ درش خوانم؟
اگر براند از آن کوی، من سگ در او
هوش مصنوعی: رقیب چه کسی است که بخواهم او را به حقارت توصیف کنم؟ اگر او مرا از آن محل دور کند، من خود را در عشق او همچون سگی وفادار میدانم.
بنیم جرعه که در بزمش اتفاق افتد
فراغتست مرا از بهشت و کوثر او
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به معنای لذت از یک نوشیدنی در مجالس خوشگذرانی اشاره میکند و میگوید این نوشیدنی برایش آنقدر خوشایند است که از همه نعمتهای بهشت و زندگیهای خوب نیز برایش ارزشمندتر است.
چو گفتهای هلالی بوصف تازه گلیست
ز برگ لاله و نسرین کنید دفتر او
هوش مصنوعی: وقتی صحبت از زیباییهای تازگی گلها میشود، به یاد هلالی میافتیم که توصیفهایش مانند برگی از لاله و نسرین است. به همین خاطر نوشتههای او را جمعآوری کنید.

هلالی جغتایی