شمارهٔ ۳۲۵
دلا، زان لب زلال خضر می خواهی، خیالست این
ز آتش آب می جویی، تمنای محالست این
کسان گویند: هر جوینده ای یابنده می باشد
ترا می جویم و هرگز نمی یابم، چه حالست این؟
قدت را نی الف می خوانم و نی سرو می گویم
بلند و پست چون گویم؟ که دور از اعتدالست این
بهجرانش دم آبی که می گردد نصیب من
جدا زان لب حرامم باد! اگر گویم: حلالست این
بشام غم، هلالی، بسکه زار و ناتوان گشتی
کسی ناگاه اگر بیند ترا، گوید: هلالست این!
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا، زان لب زلال خضر می خواهی، خیالست این
ز آتش آب می جویی، تمنای محالست این
هوش مصنوعی: ای دل، تو از چشمه زلال خضر میخواهی، اما این فقط خیال است. از آتش نمیتوان آب تهیه کرد و خواستن آن محال است.
کسان گویند: هر جوینده ای یابنده می باشد
ترا می جویم و هرگز نمی یابم، چه حالست این؟
هوش مصنوعی: افرادی میگویند که هر کسی که به دنبال چیزی باشد، آن را پیدا میکند. اما من در جستجوی تو هستم و هرگز نتوانستهام تو را پیدا کنم. این وضعیت چه احساسی برای من ایجاد کرده است؟
قدت را نی الف می خوانم و نی سرو می گویم
بلند و پست چون گویم؟ که دور از اعتدالست این
هوش مصنوعی: من تو را به مانند نی و سرو توصیف میکنم، اما وقتی به قد و قامت تو اشاره میکنم، چگونه باید بگویم که بلند و کوتاه است؟ زیرا این مقایسه دور از توازن و اعتدال است.
بهجرانش دم آبی که می گردد نصیب من
جدا زان لب حرامم باد! اگر گویم: حلالست این
هوش مصنوعی: به خاطر دوری او، آن لحظهای که میرسد، به من لطفی نمیبخشد. اگر بخواهم بگویم که این احساس مجاز است، اشتباه میکنم.
بشام غم، هلالی، بسکه زار و ناتوان گشتی
کسی ناگاه اگر بیند ترا، گوید: هلالست این!
هوش مصنوعی: در شب غم، هلالی، چنان زار و ناتوان شدهای که اگر کسی ناگهان تو را ببیند، خواهد گفت: این چهرهات مانند هلال ماه است!

هلالی جغتایی