گنجور

شمارهٔ ۳۲۲

شهید عشقم و از خاک من خون داده نم بیرون
وزان نم لاله خونین برآورده علم بیرون
گر از طوف حریم کعبه کویت خبر یابد
ز شوق آن پرد روح از تن مرغ حرم بیرون
در آب و آتشم، از دیده و دل، دم بدم، بی تو
مرو، بهر خدا، از دیده و دل دم بدم بیرون
دل احوال پریشانی خود بنویسد از زلفت
که سوزد کاغذ و دود آید از نوک قلم بیرون
ز تیر آه می دوزد هلالی چاکهای دل
که ناید از دل صد پاره او درد و غم بیرون

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شهید عشقم و از خاک من خون داده نم بیرون
وزان نم لاله خونین برآورده علم بیرون
هوش مصنوعی: من در عشق شهید شده‌ام و از خاک من، خون به زودی بیرون می‌آید. از آن خون، لاله‌ای سرخ و زیبا خواهد رویید.
گر از طوف حریم کعبه کویت خبر یابد
ز شوق آن پرد روح از تن مرغ حرم بیرون
هوش مصنوعی: اگر طوفان کعبه‌ات از عشق تو باخبر شود، روح پرنده‌ای که در حرم است از شوق، از بدنش خارج خواهد شد.
در آب و آتشم، از دیده و دل، دم بدم، بی تو
مرو، بهر خدا، از دیده و دل دم بدم بیرون
هوش مصنوعی: من در آتش و آب هستم و هر آن، بی‌تو از دل و دیده‌ام می‌روم. برای خدا، خواهش می‌کنم از دل و چشمانم دور نشو.
دل احوال پریشانی خود بنویسد از زلفت
که سوزد کاغذ و دود آید از نوک قلم بیرون
هوش مصنوعی: دل نگران و آشفته‌ام را درباره زلف‌های تو می‌نویسد، به طوری که کاغذ می‌سوزد و از نوک قلم دود بلند می‌شود.
ز تیر آه می دوزد هلالی چاکهای دل
که ناید از دل صد پاره او درد و غم بیرون
هوش مصنوعی: عذابی که ناشی از درد و غم در دل انسان وجود دارد، باعث می‌شود که احساساتی عمیق و پیچیده به وجود بیاید. این احساسات به سادگی قابل بیان یا رهایی نیستند و همچنان در دل انسان باقی می‌مانند، مانند زخم‌هایی که به راحتی التیام نمی‌یابند.