گنجور

شمارهٔ ۳۱۸

گفتیم: چون زنده مانی در غم هجران من؟
خواستم مرگ خود، اما بر نیامد جان من
درد من عشقست و درمانش بغیر از صبر نیست
چون کنم؟ کز درد مشکل تر بود درمان من
من خود از جان بنده ام فرمان عشقت را، ولی
تا چه فرماید مرا این بخت نافرمان من؟
شمه ای ناگفته از سوز دلم، شهری بسوخت
آه! اگر ظاهر شود این آتش پنهان من!
وه! چه روی آتشینست آن؟ که گاه دیدنش
شعله ها، پندارم افتادست در مژگان من
بس که من مدهوش و حیرانم ز چشم مست او
هر کرا چشمیست می باید شدن حیران من
چون هلالی گوشه چشمی گدایی میکنم
گه گهی سوی گدای خود نگر، سلطان من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتیم: چون زنده مانی در غم هجران من؟
خواستم مرگ خود، اما بر نیامد جان من
هوش مصنوعی: در مورد درد فراق و جدایی صحبت می‌کنیم. از طرفی می‌پرسیم که چطور می‌توانی در غم دوری من زنده بمانی؟ در دل خود آرزو داشتم که جانم به خاطر این جدایی بگیرد، اما روح من همچنان در بدنم مانده و نمی‌تواند رها شود.
درد من عشقست و درمانش بغیر از صبر نیست
چون کنم؟ کز درد مشکل تر بود درمان من
هوش مصنوعی: درد من عشق است و تنها راه درمان آن صبر کردن است. چگونه می‌توانم این را تحمل کنم، وقتی که درمانی سخت‌تر از درد خودم به نظر می‌رسد؟
من خود از جان بنده ام فرمان عشقت را، ولی
تا چه فرماید مرا این بخت نافرمان من؟
هوش مصنوعی: من خود به عشق تو وابسته‌ام و از جانم برایت می‌کوشم، اما نمی‌دانم که این بخت نافرمان چه کارهایی برای من رقم می‌زند.
شمه ای ناگفته از سوز دلم، شهری بسوخت
آه! اگر ظاهر شود این آتش پنهان من!
هوش مصنوعی: برخی از احساسات عمیق و ناتمام من سبب سوختن شهری شده است؛ اگر این آتش مخفی از دل من نمایان شود، بحران و خرابی بزرگی خواهد بود!
وه! چه روی آتشینست آن؟ که گاه دیدنش
شعله ها، پندارم افتادست در مژگان من
هوش مصنوعی: وای! چه چهره‌ای درخشان و جذاب دارد آن شخص؟ که هر بار آن را می‌بینم، احساس می‌کنم آتش شعله‌ور در چشمانم افتاده است.
بس که من مدهوش و حیرانم ز چشم مست او
هر کرا چشمیست می باید شدن حیران من
هوش مصنوعی: به شدت تحت تأثیر و جذب زیبایی چشمان او هستم، به طوری که هر کس که چشمی داشته باشد باید دچار حیرت و شگفتی من شود.
چون هلالی گوشه چشمی گدایی میکنم
گه گهی سوی گدای خود نگر، سلطان من
هوش مصنوعی: من در گوشه‌ای از زندگی مانند هلال ماه، با نگاهی پر از درخواست و اشتیاق، از محبوب خود می‌خواهم که گاه گاهی به من نگاه کند، ای سلطان دل من.