شمارهٔ ۳۰۹
گر جدا سازی بتیغ جور بند از بند من
از تو قطعا نگسلد سر رشته پیوند من
تلخ کامم، زان لب شیرین کرم کن خنده ای
چیست چندین زهر چشم؟ ای شوخ شکر خند من
غمزه خونخواره ات را گر سر عاشق کشیست
عاشق دیگر نخواهی یافتن مانند من
امشب از بخت سیه در کنج تاریک غمم
یک زمان طالع شو، ای ماه سعادتمند من
ناصحا، چون عشقبازان از نصیحت فارغند
پند بشنو، عمر خود ضایع مکن در پند من
کرده ای عهد وفا، من خورده ام سوگند مهر
بشکند عهد تو، اما نشکند سوگند من
چون هلالی با مه رویت دلم خرسند بود
آه ازین غمها! که آمد بر دل خرسند من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر جدا سازی بتیغ جور بند از بند من
از تو قطعا نگسلد سر رشته پیوند من
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با شمشیر ظلم و ستم، من را از تو جدا کنی، هرگز نمیتوانی پیوند و ارتباط میان من و تو را قطع کنی.
تلخ کامم، زان لب شیرین کرم کن خنده ای
چیست چندین زهر چشم؟ ای شوخ شکر خند من
هوش مصنوعی: زبان تلخ من، شیرینی لبهای تو را مقابل من قرار داده است. چرا این همه زهر و تلخی در نگاه تو وجود دارد؟ ای شوخ و شیرین، خندهات چه معنایی دارد؟
غمزه خونخواره ات را گر سر عاشق کشیست
عاشق دیگر نخواهی یافتن مانند من
هوش مصنوعی: اگر نگاهی بیندازی که جانم را بگیرد و مرا از پای درآورد، دیگر عاشقی مثل من نخواهی یافت.
امشب از بخت سیه در کنج تاریک غمم
یک زمان طالع شو، ای ماه سعادتمند من
هوش مصنوعی: امشب به خاطر سرنوشت بدی که دارم و در گوشهی تاریک غمهایم، لحظهای خوشی را برایم به ارمغان بیا، ای ماه خوشبخت من.
ناصحا، چون عشقبازان از نصیحت فارغند
پند بشنو، عمر خود ضایع مکن در پند من
هوش مصنوعی: ای نصیحتکنندگان، چون عاشقان توجهی به نصیحتها ندارند، خوب است که پندی را بشنوید و عمر خود را در پذیرش نصیحت من هدر ندهید.
کرده ای عهد وفا، من خورده ام سوگند مهر
بشکند عهد تو، اما نشکند سوگند من
هوش مصنوعی: تو پیمان وفا را برعهده گرفتهای، در حالی که من برای شکستن تعهد تو قسم خوردهام، اما قسم من هیچگاه به عهدی که بستهام، شکسته نخواهد شد.
چون هلالی با مه رویت دلم خرسند بود
آه ازین غمها! که آمد بر دل خرسند من
هوش مصنوعی: برای من دیدن چهرهی زیبای تو همچون هلال ماه دل را شاد میکند، اما افسوس که این غمها بر دل شاداب من سایه افکندهاند.

هلالی جغتایی