گنجور

شمارهٔ ۳۰۸

از فراق آن پری هر دم فزون شد درد من
ساخت ظاهر درد دل را اشک و رنگ زرد من
تا بکی از عشق او جور و جفا خواهم کشید؟
ای رفیقان، سوخت دیگر جان غم پرورد من
گرچه دور از آستان دوست گشتم خاک راه
کاش! روزی باد در کویش رساند گرد من
آتش عشق تو در جان من شیدا فتاد
شد مدد با آتش عشق تو آه سرد من
چون هلالی در غم عشق بتان سنگدل
محنت و اندوه خوبان برد خواب و خورد من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از فراق آن پری هر دم فزون شد درد من
ساخت ظاهر درد دل را اشک و رنگ زرد من
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر دوری آن پری، درد من بیشتر می‌شود. ظاهر درد من را اشک و رنگ زردی که بر صورت لرم نشسته، نشان می‌دهد.
تا بکی از عشق او جور و جفا خواهم کشید؟
ای رفیقان، سوخت دیگر جان غم پرورد من
هوش مصنوعی: تا کی باید از عشق او رنج و سختی بکشم؟ ای دوستان، دیگر جانم از غم‌هایش آتش گرفته است.
گرچه دور از آستان دوست گشتم خاک راه
کاش! روزی باد در کویش رساند گرد من
هوش مصنوعی: هرچند که از درگاه عشق دور افتاده‌ام، ای کاش که غبار قدم‌هایم روزی باد را به کوی او برساند.
آتش عشق تو در جان من شیدا فتاد
شد مدد با آتش عشق تو آه سرد من
هوش مصنوعی: شعله‌های عشق تو در وجود من شعله‌ور شده و با این آتش، آه سرد من هم به یاری آمده است.
چون هلالی در غم عشق بتان سنگدل
محنت و اندوه خوبان برد خواب و خورد من
هوش مصنوعی: مانند هلالی که در غم عشق معشوقان بی‌رحم قرار دارد، درد و اندوه زیبایی‌ها باعث شده که خواب و خوراک من از بین برود.