شمارهٔ ۲۸۵
ای سگ آن سر کو، ما و تو یاران همیم
خاک پاییم، بهر جا که روی در قدمیم
یار ما نیست ستمگار و جفا پیشه، ولی
ما ز بخت بد خود قابل جور و ستمیم
هیچ کس نیست، که او را بجهان نیست غمی
ما که بی قید جهانیم، گرفتار غمیم
بیش و کم هر چه بما میرسد از غیب نکوست
تو مپندار که: ما در طلب بیش و کمیم
آمدیم از عدم، از ما اگرت هست ملال
باز ما را بنگر: ساکن کوی عدمیم
از در خویش مران، همچو هلالی، ما را
حرمتی دار، که ما ساکن بیت الحرمیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سگ آن سر کو، ما و تو یاران همیم
خاک پاییم، بهر جا که روی در قدمیم
هوش مصنوعی: ای سگ آن سر کو، ما و تو دوستانی هستیم. ما خاک پای هم هستیم و هر جا که بروی، ما در دنبالت خواهیم بود.
یار ما نیست ستمگار و جفا پیشه، ولی
ما ز بخت بد خود قابل جور و ستمیم
هوش مصنوعی: دوست ما سرمایهدار و ستمکار نیست، اما ما به خاطر بدی بخت خود، شایسته دشواری و سوء استفاده هستیم.
هیچ کس نیست، که او را بجهان نیست غمی
ما که بی قید جهانیم، گرفتار غمیم
هوش مصنوعی: هیچکس نیست که به خاطر او غمی در این دنیا وجود نداشته باشد. ما که از قید و بندهای دنیا آزاد هستیم، تنها درگیر غمهای خود هستیم.
بیش و کم هر چه بما میرسد از غیب نکوست
تو مپندار که: ما در طلب بیش و کمیم
هوش مصنوعی: هر چه به ما میرسد، چه خوب و چه بد، از جایی نیکوست و نباید فکر کنی که ما در پی بدست آوردن چیزهای بیشتر یا کمتر هستیم.
آمدیم از عدم، از ما اگرت هست ملال
باز ما را بنگر: ساکن کوی عدمیم
هوش مصنوعی: ما از نبود به وجود آمدهایم، اگر اندکی ناراحتی از ما داری، دوباره ما را بنگر: ما در دنیای عدم ساکن هستیم.
از در خویش مران، همچو هلالی، ما را
حرمتی دار، که ما ساکن بیت الحرمیم
هوش مصنوعی: از در خود بیرون نرانی، مانند هلالی که در آسمان میدرخشد، به ما احترام بگذار، زیرا ما در خانه مقدس تو زندگی میکنیم.

هلالی جغتایی