گنجور

شمارهٔ ۲۸۱

هر خوبی‌ای، که از همه خوبان شنیده‌ایم
امروز در شمایل خوب تو دیده‌ایم
مشکل حکایتی‌ست، که از ماجرای عشق
حرفی نگفته‌ایم و سخن‌ها شنیده‌ایم
ما را به راه عشق تو آرام و خواب نیست
از بی‌خودی‌ست گر نفسی آرمیده‌ایم
هرکس گرفت کام دل از میوه نشاط
ما خود ز باغ عشق گلی هم نچیده‌ایم
رندیم و میْ‌کشیم و همینست کار ما
عمری سبوی مجلس رندان کشیده‌ایم
جایی رسیده‌ایم که از خود گذشته‌ایم
از خود گذشته‌ایم و به جایی رسیده‌ایم
هرگز به جانب مه نو راست ننگریم
کز شوق ابرویت چو هلالی خمیده‌ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر خوبی‌ای، که از همه خوبان شنیده‌ایم
امروز در شمایل خوب تو دیده‌ایم
هوش مصنوعی: هر ویژگی نیکویی که از بهترین افراد شنیده‌ایم، امروز در چهره زیبا و سرشار از خوبی تو مشاهده کرده‌ایم.
مشکل حکایتی‌ست، که از ماجرای عشق
حرفی نگفته‌ایم و سخن‌ها شنیده‌ایم
هوش مصنوعی: ما در مورد ماجرای عشق چیزی نگفته‌ایم، اما داستان‌ها و گفته‌های زیادی را شنیده‌ایم که به این موضوع مربوط می‌شود.
ما را به راه عشق تو آرام و خواب نیست
از بی‌خودی‌ست گر نفسی آرمیده‌ایم
هوش مصنوعی: ما در مسیر عشق تو نه آرامش داریم و نه خواب، و اگر لحظه‌ای آسوده‌ایم، به خاطر بی‌خودی ماست.
هرکس گرفت کام دل از میوه نشاط
ما خود ز باغ عشق گلی هم نچیده‌ایم
هوش مصنوعی: هر کسی که از خوشی و شادی ما بهره‌مند شده، خود ما از باغ عشق هیچ گلی نچیده‌ایم.
رندیم و میْ‌کشیم و همینست کار ما
عمری سبوی مجلس رندان کشیده‌ایم
هوش مصنوعی: ما اهل خوش‌گذرانی و می‌نوشی هستیم و این شغل و رسالت ما محسوب می‌شود. سال‌هاست که در میخانه‌ی رندان، از لیوان‌های سرشار از می استفاده کرده‌ایم.
جایی رسیده‌ایم که از خود گذشته‌ایم
از خود گذشته‌ایم و به جایی رسیده‌ایم
هوش مصنوعی: به مرحله‌ای رسیده‌ایم که فراتر از خودمان ایستاده‌ایم و از هویت و احساسات شخصی‌مان عبور کرده‌ایم.
هرگز به جانب مه نو راست ننگریم
کز شوق ابرویت چو هلالی خمیده‌ایم
هوش مصنوعی: هرگز به سمت ماه نو نگاه نمی‌کنیم، زیرا به خاطر عشق به ابروهای تو، همچون هلالی خمیده و نگران شده‌ایم.