شمارهٔ ۲۶۵
یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟
من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟
میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان
مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟
بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام
آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟
بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی
من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟
چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال
من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟
من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟
هوش مصنوعی: یارم بیرحم و من از درد رنج میبرم، چه کار کنم؟ من به این شکل هستم و او به آن شکل، آه! نمیدانم چه باید بکنم.
میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان
مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟
هوش مصنوعی: من به سمت جلو میروم و در حال گریه و فریاد زدن هستم، با سینهای آزرده، در حالی که دیوانه و مست هستم و در نظر جهان رسوا شدهام. چه کاری از دستم برمیآید؟
بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام
آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟
هوش مصنوعی: امروز با حسرت و غم زیادی زندگی کردهام. ای کاش اگر فردا زنده بمانم، چه باید بکنم؟
بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی
من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟
هوش مصنوعی: عشق تو را نمیتوان بدون صبر و تحمل اداره کرد، اما من که بیچارهام، نمیتوانم تحمل کنم. چه کاری از دستم برمیآید؟
چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال
من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویم که من به شدت از درد و رنجی که دارم شکایت میکنم؟ از این درد چه کاری میتوانم بکنم؟
حاشیه ها
1402/02/16 18:05
ابوتراب. عبودی
باسلام وعرض ادب محضر استادان عزیز و ارجمند
غم هجران تو را چاره ندانم چه کنم؟
مـنِ بیچـاره تحمـل نتــوانم چـه کنم؟
چشم آهو کُش تو ،بُرده زمن صبر و قرار
گر که خونابه ز چشمم نچکانم چه کنم؟
از غم هجر تو خونین دل و شیدا گشتم
تیر غم را به دل خود ننشانم چه کنم ؟
خط و خالت شرر افکنده به جانم شب و روز
دود ِ آهم به خــدا گر نرسانم چه کنم ؟
از خدا می طلبم لحظه ی دیدار تو را
حاجتم را ز خدا گر نستانم چه کنم ؟
سینه ی تنگِ (عبودی) قفسِ مرغِ دل است
مرغ ِ دل را زقفس گر نپرانم چه کنم ؟
دیوان ابوتراب عبودی، چاپ دوم

هلالی جغتایی