گنجور

شمارهٔ ۲۶۶

دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
تو در میانه جانی، چه سان کناره کنم؟
اگر چه سنگدلی، از من این مناسب نیست
که نسبت دل سختت بسنگ خاره کنم
هلالی، از رخ جانان بماه نتوان دید
ز آفتاب چرا روی در ستاره کنم؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
هوش مصنوعی: دل من از کنترل خارج شده است، و نمی‌دانم چطور می‌توانم آن را کنترل کنم. اگر آن را به دست خودم بگیرم، هزار تکه‌اش می‌کنم.
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
هوش مصنوعی: محفل تو بسیار دلپذیر است، اما من از پس تحمل دیدن تو در کنار دیگران برنمی‌آیم.
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
تو در میانه جانی، چه سان کناره کنم؟
هوش مصنوعی: نمی‌توانی بگویی که از من جدا شو، چون اگر در میانه نباشی، چگونه می‌توانم از تو دوری کنم؟ وقتی روح من وابسته به توست، جدایی امکان‌پذیر نیست.
اگر چه سنگدلی، از من این مناسب نیست
که نسبت دل سختت بسنگ خاره کنم
هوش مصنوعی: اگرچه تو خیلی سنگدل هستی، اما من مناسب نیست که به خاطر دل سخت تو، دل خودم را زیر پا بگذارم.
هلالی، از رخ جانان بماه نتوان دید
ز آفتاب چرا روی در ستاره کنم؟
هوش مصنوعی: زیبایی و نور چهره محبوب را نمی‌توان با ماه مقایسه کرد، زیرا نور آفتاب باعث می‌شود که به ستاره‌ها توجه کنیم.