شمارهٔ ۲۶۳
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟
بجان رسید و بجانان نمیرسد، چه کنم؟
من ضعیف برآنم که: پیرهن بدرم
چو دست من بگریبان نمیرسد، چه کنم؟
وصال یار محال و من از فراق ملول
چو این نمیرود آن نمیرسد، چه کنم؟
اگر چه شاه بتان شد ز روی حسن، ولی
بداد هیچ مسلمان نمیرسد، چه کنم؟
مگو که: چند حکایت کنی ز قصه هجر؟
چو این فسانه بپایان نمیرسد، چه کنم؟
هزار نامه نوشتم من گدا، لیکن
یکی بحضرت سلطان نمیرسد، چه کنم؟
حدیث شوق هلالی، که حسب حال منست
بگوش آن مه تابان نمیرسد، چه کنم؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟
بجان رسید و بجانان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: دل من به آرزوی زندگی و عشق نمیرسد، چه کار کنم؟ زندگی و عشق به من نزدیکند اما دسترسی به آنها برایم ممکن نیست، چه کنم؟
من ضعیف برآنم که: پیرهن بدرم
چو دست من بگریبان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: من خیالم ضعیف است و نمیتوانم پیراهنم را بگیرم، چون دستم به گریبانم نمیرسد. حالا چه کار کنم؟
وصال یار محال و من از فراق ملول
چو این نمیرود آن نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: دوستی با معشوق غیرممکن است و من از دوری او خسته شدهام. وقتی که این جدایی تمام نمیشود و آن وصال نمیآید، چه کار میتوانم بکنم؟
اگر چه شاه بتان شد ز روی حسن، ولی
بداد هیچ مسلمان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: هرچند که زیباییهای شاهزادگان به قدری است که دلها را میرباید، اما لعنت بر آن که هیچ مسلمانی به این زیباییها دسترسی نخواهد داشت. حالا من چه باید کنم؟
مگو که: چند حکایت کنی ز قصه هجر؟
چو این فسانه بپایان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: نگو که چقدر از داستان دوری و جدایی بگویی؛ زیرا این داستان پایانی ندارد و من چه باید بکنم؟
هزار نامه نوشتم من گدا، لیکن
یکی بحضرت سلطان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: من هزاران نامه نوشتهام، اما هیچکدام به دست سلطان نمیرسد. حالا باید چه کار کنم؟
حدیث شوق هلالی، که حسب حال منست
بگوش آن مه تابان نمیرسد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: داستان عشق و آرزوی من مانند تلفیقی از احساسات و حالات درونیام است، اما به گوش آن ماه روشن نمیرسد. نمیدانم چه باید بکنم؟

هلالی جغتایی