شمارهٔ ۲۶۲
بهار میرسد، اما بهار را چه کنم؟
چو نیست گلرخ من، لاله زار را چه کنم؟
باختیار توانم که: راز نگشایم
فغان و ناله بی اختیار را چه کنم؟
اگر چه روی تو خورشیدوار جلوه نماست
سیاه رویی شبهای تار را چه کنم؟
قرار عاشق بیدل بصبر باشد و بس
چو صبر نیست دل بی قرار را چه کنم؟
گرفتم این که: شب از می دمی بیاسایم
علی الصباح بلای خمار را چه کنم؟
هلالی، این همه غم را توان کشید، ولی
غم غریبی و هجران یار را چه کنم؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار میرسد، اما بهار را چه کنم؟
چو نیست گلرخ من، لاله زار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: بهار در راه است، اما چه فایده؟ وقتی محبوب من در کنارم نیست، زیباییهای طبیعت برای من چه معنایی دارد؟
باختیار توانم که: راز نگشایم
فغان و ناله بی اختیار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: من میتوانم رازهایم را نگه دارم، اما فریاد و نالهام را چگونه میتوانم کنترل کنم؟
اگر چه روی تو خورشیدوار جلوه نماست
سیاه رویی شبهای تار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: اگرچه چهرهی زیبای تو مانند خورشید درخشان است، اما من چگونه میتوانم سیاهی و غم شبهای تاریک را فراموش کنم؟
قرار عاشق بیدل بصبر باشد و بس
چو صبر نیست دل بی قرار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: عاشق بیدل میگوید: تنها راه آرامش و سکون برای من صبر است و اگر صبر نباشد، چطور میتوانم با دل بیقرارم کنار بیایم؟
گرفتم این که: شب از می دمی بیاسایم
علی الصباح بلای خمار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که: شب را با نوشیدن شراب سپری کنم تا صبح بیاسایم، اما با آن حالتی که نشأت میآورد، چه کار باید بکنم؟
هلالی، این همه غم را توان کشید، ولی
غم غریبی و هجران یار را چه کنم؟
هوش مصنوعی: هلالی، میتوانم این همه غم را تحمل کنم، اما غم جدایی از یار و غربت را چهطور باید تحمل کنم؟
حاشیه ها
1401/12/20 14:03
Parsaaa
بنظر در بیت ۵ ام خمار درست تر است.

هلالی جغتایی