شمارهٔ ۲۵۹
ای تو آرام دل و جان، از تو دوری چون کنم؟
گرفتد دوری، معاذالله! صبوری چون کنم؟
از تو دوری بی ضرورت نیست ممکن، آه! اگر
قصه ای پیش آید و افتد ضروری چون کنم؟
محنت هجران کشم، یا تلخی هجران چشم؟
یک تن بیمار و چندین بی حضوری چون کنم؟
دور ازو جانم بلب، روزم بشب نزدیک شد
الله الله! چون کنم از دست دوری؟ چون کنم؟
من که دلتنگم، هلالی، بی رخ گلرنگ دوست
خوشدلی از دیدن گلهای سوری چون کنم؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تو آرام دل و جان، از تو دوری چون کنم؟
گرفتد دوری، معاذالله! صبوری چون کنم؟
هوش مصنوعی: ای محبوب من که مایهی آرامش دل و جانم هستی، چگونه میتوانم از تو دور شوم؟ دوری از تو به معنای رنج و عذابی است که نخواستهام، پس چطور میتوانم در برابر این دوری صبر کنم؟
از تو دوری بی ضرورت نیست ممکن، آه! اگر
قصه ای پیش آید و افتد ضروری چون کنم؟
هوش مصنوعی: دور بودن از تو بیدلیل نیست، ای کاش اگر داستانی پیش بیاید و اتفاقی بیفتد، چه کنم؟
محنت هجران کشم، یا تلخی هجران چشم؟
یک تن بیمار و چندین بی حضوری چون کنم؟
هوش مصنوعی: از درد جدایی رنج میبرم، یا از تلخی بیقراری چشمم؟ یک نفر بیمار و چندین نفر بیحضور، چگونه این وضعیت را تحمل کنم؟
دور ازو جانم بلب، روزم بشب نزدیک شد
الله الله! چون کنم از دست دوری؟ چون کنم؟
هوش مصنوعی: دور از او جانم به شدت در عذاب است، روزها به شب نزدیک میشوند و تنها فریاد میزنم. نمیدانم چطور میتوانم با این جدایی کنار بیایم. چگونه باید این درد را تحمل کنم؟
من که دلتنگم، هلالی، بی رخ گلرنگ دوست
خوشدلی از دیدن گلهای سوری چون کنم؟
هوش مصنوعی: من که حسرت زده و غمگین هستم، چگونه میتوانم از دیدن گلهای زیبا و شاداب لذت ببرم در حالی که چهرهی محبوبم را نمیبینم؟

هلالی جغتایی