شمارهٔ ۲۵۸
آهم شنید و رنجه شد آن ماه چون کنم؟
دیگر نماند جای نفس، آه چون کنم؟
طفلست و شوخ و بی خبر از درد عاشقی
او را ز حال خویشتن آگاه چون کنم؟
خواهم گهی بخاطر او بگذرم ولی
سنگین دلست، در دل او راه چون کنم؟
در پای او بمردم و قدرم نشد بلند
یارب، ز دست همت کوتاه چون کنم؟
ای بخت، من کجا و تمنای وصل او؟
درویشم و گدا، هوس شاه چون کنم؟
گفتی: چراست پیرهنت چاک همچو گل؟
بوی تو داد باد سحرگاه چون کنم؟
گویند: ناله چیست؟ هلالی، خموش باش
با کوه درد و محنت جان کاه چون کنم؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهم شنید و رنجه شد آن ماه چون کنم؟
دیگر نماند جای نفس، آه چون کنم؟
هوش مصنوعی: او صدای آه من را شنید و ناراحت شد، حالا چه کار باید بکنم؟ دیگر جایی برای نفس کشیدن نیست، پس چطور باید آه بکشم؟
طفلست و شوخ و بی خبر از درد عاشقی
او را ز حال خویشتن آگاه چون کنم؟
هوش مصنوعی: کودکی است بازیگوش و بیخبر از رنجهای عاشقی، چگونه میتوانم او را از وضعیت خود باخبر بسازم؟
خواهم گهی بخاطر او بگذرم ولی
سنگین دلست، در دل او راه چون کنم؟
هوش مصنوعی: میخواهم گاهی برای او فداکاری کنم، اما او دل سختی دارد. چگونه میتوانم به دل او نزدیک شوم؟
در پای او بمردم و قدرم نشد بلند
یارب، ز دست همت کوتاه چون کنم؟
هوش مصنوعی: من در پای او جان دادم و به جایگاهی دست نیافتم. ای خدا، اکنون با این اراده و تلاش خود که هیچ نتیجهای نداشته، چه کار کنم؟
ای بخت، من کجا و تمنای وصل او؟
درویشم و گدا، هوس شاه چون کنم؟
هوش مصنوعی: ای بخت! من کجا و آرزوی رسیدن به او کجا؟ من انسانی نیازمند و فقیرم، چگونه میتوانم در آرزوی شاهی و بزرگی باشم؟
گفتی: چراست پیرهنت چاک همچو گل؟
بوی تو داد باد سحرگاه چون کنم؟
هوش مصنوعی: تو پرسیدی چرا پیراهن تو مانند گل چاک چاک است؟ حالا من چگونه میتوانم بوی تو را که نسیم سحرگاهی آورد، احساس کنم؟
گویند: ناله چیست؟ هلالی، خموش باش
با کوه درد و محنت جان کاه چون کنم؟
هوش مصنوعی: میگویند ناله چیست؟ هلالی، تو سکوت کن. با اینهمه درد و رنج که جانم را میکشد، چگونه میتوانم صبر کنم؟

هلالی جغتایی