گنجور

شمارهٔ ۲۴۸

مرا چه زهره که گویم: غلام روی تو باشم؟
سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم
اگر به سوی تو گاهی کنم ز دور نگاهی
هنوز بر حذر از نازکی خوی تو باشم
چو سر عشق تو گفتن میان خلق نشاید
به گوشه‌ای بنشینم، به گفتگوی تو باشم
زهی خجسته زمانی! که بعد مرگ رقیبان
نشسته، با دل آسوده، روبروی تو باشم
تو آن بتی، که من بت‌پرست همچو هلالی
به هر کجا که روم، روی دل به سوی تو باشم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا چه زهره که گویم: غلام روی تو باشم؟
سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم
هوش مصنوعی: من چقدر جرات داشته باشم بگویم که بنده زیبایی تو باشم؟ حتی سگِ بنده‌ی بنده‌های تو هم مایلم باشم.
اگر به سوی تو گاهی کنم ز دور نگاهی
هنوز بر حذر از نازکی خوی تو باشم
هوش مصنوعی: اگر گاهی از دور به تو نگاه کنم، هنوز هم از نازک‌خویی و ظرافت تو احتیاط می‌کنم.
چو سر عشق تو گفتن میان خلق نشاید
به گوشه‌ای بنشینم، به گفتگوی تو باشم
هوش مصنوعی: وقتی سخن از عشق تو به میان می‌آید، نمی‌توانم در جمع دیگران صحبت کنم؛ بهتر است در گوشه‌ای بنشینم و تنها با تو گفتگو کنم.
زهی خجسته زمانی! که بعد مرگ رقیبان
نشسته، با دل آسوده، روبروی تو باشم
هوش مصنوعی: چه خوش وقتی‌ای! زمانی که بعد از مرگ رقیبان، با خیالی راحت و دل آرام، در مقابل تو باشم.
تو آن بتی، که من بت‌پرست همچو هلالی
به هر کجا که روم، روی دل به سوی تو باشم
هوش مصنوعی: شما همچون مجسمه‌ای زیبا هستید که من به شما عشق می‌ورزم و مانند هلال ماه که هر جا می‌رود، به سمت شما می‌نگرد و دلم همیشه به سوی شماست.

حاشیه ها

1399/05/22 17:07
آرمین عبدالحسینی

بر وزن و قافیه شعر معروف شیخ اجل سعدی شیرازی سروده شده است:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم