گنجور

شمارهٔ ۲۴۲

بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم
که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم
نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را
همین بود هوس من که: در هوای تو میرم
دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری
دم از وفا زنم و آخر از جفای تو میرم
تویی که: جان جهانی فزاید از لب لعلت
منم که هر نفس از لعل جانفزای تو میرم
بحال مرگم و سوی تو آمدن نتوانم
تو بر سرم قدمی نه، که زیر پای تو میرم
رو، ای رقیب، ز کویش، که ترک جان نتوانی
تو جای خویش بمن ده، که من بجای تو میرم
مرا بخواری ازین در مران بسان هلالی
گذار، تا چو سگان بر در سرای تو میرم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم
که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم
هوش مصنوعی: به خاک من نگاهی بینداز، زیرا به خاطر وفای تو از دنیا می‌روم؛ اما با این امید که دوباره زنده شوم و دوباره برای تو از نو جان بگیرم.
نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را
همین بود هوس من که: در هوای تو میرم
هوش مصنوعی: من از خودم یک آرزو و longing را در نظر گرفتم و همین آرزو این است که: در خیال تو به سر می‌برم.
دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری
دم از وفا زنم و آخر از جفای تو میرم
هوش مصنوعی: دل به خاطر ظلم و بی‌وفایی تو به شدت غمگین و زخم‌خورده است. نگذار که من همواره از صداقت و وفای خود بگویم، در حالی که در نهایت به خاطر جفای تو از دنیا می‌روم.
تویی که: جان جهانی فزاید از لب لعلت
منم که هر نفس از لعل جانفزای تو میرم
هوش مصنوعی: تو هستی که زندگی دنیا به خاطر لب‌های شیرینت افزایش می‌یابند و من هم هر لحظه به خاطر لب‌های جان‌بخش تو جان می‌سپارم.
بحال مرگم و سوی تو آمدن نتوانم
تو بر سرم قدمی نه، که زیر پای تو میرم
هوش مصنوعی: حالت روحیم به قدری بد است که نمی‌توانم به سمت تو بیایم. تو نیز قدمی بر سرم نگذار، زیرا زیر پای تو می‌فتم.
رو، ای رقیب، ز کویش، که ترک جان نتوانی
تو جای خویش بمن ده، که من بجای تو میرم
هوش مصنوعی: ای رقیب، از مسیر عشق او دور شو، چرا که نمی‌توانی جانم را ترک کنی و جای تو را به من بده، چرا که من به جای تو می‌روم.
مرا بخواری ازین در مران بسان هلالی
گذار، تا چو سگان بر در سرای تو میرم
هوش مصنوعی: مرا از در خود طرد نکن، مانند یک هلالی به آرامی عبور کن، تا مانند سگان بر در خانه‌ات بایستم.