شمارهٔ ۲۴۱
خواهم که: بزیر قدمت زار بمیرم
هر چند کنی زنده، دگر بار بمیرم
دانم که: چرا خون مرا زود نریزی
خواهی که بجان کندن بسیار بمیرم
من طاقت نادیدن روی تو ندارم
مپسند که در حسرت دیدار بمیرم
خورشید حیاتم بلب بام رسیدست
آن به که در آن سایه دیوار بمیرم
گفتی که: ز رشک تو هلا کند رقیبان
من نیز برآنم که ازین عار بمیرم
چون یار بسر وقت من افتاد، هلالی
وقتست اگر در قدم یار بمیرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهم که: بزیر قدمت زار بمیرم
هر چند کنی زنده، دگر بار بمیرم
هوش مصنوعی: میخواهم به عشق تو تا پای جان فدای شوم و هرچند که دوباره زندهام کماکان از عشق تو میمیرم.
دانم که: چرا خون مرا زود نریزی
خواهی که بجان کندن بسیار بمیرم
هوش مصنوعی: میدانم که چرا زود خون من را میریزی؛ میخواهی با این کار، من جانم را به دست خودم بگیرم و بارها بمیری.
من طاقت نادیدن روی تو ندارم
مپسند که در حسرت دیدار بمیرم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم دوری از چهرهات را تحمل کنم. نپسند که به خاطر آرزوی دیدارت، جانم به لبم برسد.
خورشید حیاتم بلب بام رسیدست
آن به که در آن سایه دیوار بمیرم
هوش مصنوعی: خورشید زندگیام به بالای بام رسید و بهتر است که در سایه دیوار بمیرم.
گفتی که: ز رشک تو هلا کند رقیبان
من نیز برآنم که ازین عار بمیرم
هوش مصنوعی: گفتی که: به خاطر حسادت تو، رقیبان من از ناراحتی هلاک میشوند. من هم به همین دلیل آمادهام که از این خفت بمیرم.
چون یار بسر وقت من افتاد، هلالی
وقتست اگر در قدم یار بمیرم
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق به من نزدیک شد، در این لحظه حس خاصی دارم و اگر در آغوش او جان بسپارم، به نظرم زمان مناسبی است.
حاشیه ها
1399/06/22 10:08
مهدی
این شعر را با صدای زیبای «مقدس نبییوا»، خواننده شهیر تاجیکستان بشنوید:
پیوند به وبگاه بیرونی