گنجور

شمارهٔ ۲۲۹

هر شب بسر کوی تو از پای در افتم
وز شوق تو آهی زنم و بی خبر افتم
گر بار غم اینست، که من میکشم از تو
بالله! که اگر کوه شوم از کمر افتم
خواهم بزنی تیر و بتیغم بنوازی
تا در دم کشتن بتو نزدیکتر افتم
من بعد بر آنم که ببوی سر زلفت
برخیزم و دنبال نسیم سحر افتم
ای شیخ، بمحراب مرا سجده مفرما
بگذار، خدا را، که بر آن خاک در افتم
گمراهی من بین که: درین مرحله هر روز
از وادی مقصود بجای دگر افتم
سیلاب سرشک از مژه بگشای، هلالی
مپسند که: آغشته بخون جگر افتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شب بسر کوی تو از پای در افتم
وز شوق تو آهی زنم و بی خبر افتم
هوش مصنوعی: هر شب در نزدیکی تو زمین می‌خورم و از شوق تو آهی می‌کشم و بی‌خبر به خواب می‌روم.
گر بار غم اینست، که من میکشم از تو
بالله! که اگر کوه شوم از کمر افتم
هوش مصنوعی: اگر بار غمی که من از تو تحمل می‌کنم، این‌قدر سنگین باشد، به خدا قسم که اگر کوه هم شوم، باز از کمر می‌شکنم.
خواهم بزنی تیر و بتیغم بنوازی
تا در دم کشتن بتو نزدیکتر افتم
هوش مصنوعی: می‌خواهم زخمی شوم و محبوبم با نگاهی نوازشگرانه به من توجه کند، تا اینکه در این لحظه قهری که باعث مرگم می‌شود، به او نزدیک‌تر شوم.
من بعد بر آنم که ببوی سر زلفت
برخیزم و دنبال نسیم سحر افتم
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که بوی خوش موی تو را استشمام کنم و به سمت نسیم دل‌انگیز صبح بروم.
ای شیخ، بمحراب مرا سجده مفرما
بگذار، خدا را، که بر آن خاک در افتم
هوش مصنوعی: ای شیخ، مرا در محل عبادت خود سجده نکن، اجازه بده تا خود به خاک بیفتم و در حضور خداوند قرار بگیرم.
گمراهی من بین که: درین مرحله هر روز
از وادی مقصود بجای دگر افتم
هوش مصنوعی: من در مسیری گم شده‌ام که هر روز به جای رسیدن به هدف، به جایی دیگر می‌روم.
سیلاب سرشک از مژه بگشای، هلالی
مپسند که: آغشته بخون جگر افتم
هوش مصنوعی: چشمانت را با اشک پر کن و نگذار این اشک که مانند هلال ماه است، رنگین شود؛ زیرا من نمی‌خواهم به خاطر درد دل و غم‌های دیگران به زخم‌های قلبی خودم بیفتم.