گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی به روی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
این دم که بوی دلکش گل می دهد نسیم
بس دلکش است گشت گلستان به بوی گل
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فکنم، او به سوی گل
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی به روی گل
هوش مصنوعی: بهار آمد و من از زیبایی و عطر گل‌ها شاد هستم، و این را بهتر می‌دانم که به جای نوشیدن شراب، چند روزی را در کنار گل‌ها بگذرانم.
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به مشاهده یک گل اشاره می‌کند که باعث می‌شود یاد و آرزوی کسی در دلش به وجود بیاید. این آرزو به گونه‌ای است که می‌خواهد فقط خودش از زیبایی گل بهره‌مند شود و هیچ‌کس دیگری به طور خاص به آن دل نبندد.
این دم که بوی دلکش گل می دهد نسیم
بس دلکش است گشت گلستان به بوی گل
هوش مصنوعی: این لحظه بوی خوش گل‌ها را به همراه دارد و نسیمی که می‌وزد، بسیار دلپذیر است. بوی گل‌ها فضای گلستان را زیباتر کرده است.
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فکنم، او به سوی گل
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که محبوبش در نزدیکی اوست و او در باغ خود به طرف محبوبش نگاه می‌کند، در حالی که محبوب نیز به سوی گل‌ها می‌نگرد.
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل
هوش مصنوعی: دو چهره هلالی را دید و با خیالی راحت از جست‌وجوی لاله و صحبت کردن با گل‌ها دست کشید.