گنجور

شمارهٔ ۲۲

ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟
دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را
بزن یک خنجر و از درد جان کندن خلاصم کن
چرا دشوار باید کرد بر من کار آسان را؟
نمی خواهم که خط بالای آن لب سایه اندازد
که بی ظلمت صفای دیگرست آن آب حیوان را
بزلفت بسته شد دلهای مشتاقان، بحمدالله
عجب جمعیتی روزی شد این جمع پریشان را!
کسی چون جان برد زین کافران سنگدل، یارب؟
که در یک لحظه میریزند خون صد مسلمان را
طبیبا، تا بکی بر زخم پیکانش نهی مرهم؟
برو، مگذار دیگر مرهم و بگذار پیکان را
هلالی، دل منه بر شیوه آن شوخ عاشق کش
سخن بشنو و گرنه بر سر دل می کنی جان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟
دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را
هوش مصنوعی: از شدت دلتنگی و درد دوری، چه مدت باید ناراحتی‌ام را پنهان کنم؟ دیگر توان تحمل این حال را ندارم و می‌خواهم با چاک زدن گریبانم، از این رنج رها شوم.
بزن یک خنجر و از درد جان کندن خلاصم کن
چرا دشوار باید کرد بر من کار آسان را؟
هوش مصنوعی: خودت را با درد من درگیر نکن و با یک ضربه مرا از این رنج نجات بده. چرا باید کار ساده‌ای را برای من این‌قدر سخت کنی؟
نمی خواهم که خط بالای آن لب سایه اندازد
که بی ظلمت صفای دیگرست آن آب حیوان را
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم که سایه‌ام بر لب آن آب بیفتد، چون آن آب حیات، بدون سایه، جلوه‌ای دیگر دارد.
بزلفت بسته شد دلهای مشتاقان، بحمدالله
عجب جمعیتی روزی شد این جمع پریشان را!
هوش مصنوعی: موی تو دل‌های عاشقان را به خود مشغول کرده است و با کمال مسرت، جالب است که امروز این گروه ناآرام و پریشان گرد هم آمده‌اند!
کسی چون جان برد زین کافران سنگدل، یارب؟
که در یک لحظه میریزند خون صد مسلمان را
هوش مصنوعی: کسی مانند جان تو می‌تواند از این سنگدل‌های کافر جان برباید، ای پروردگار؟ آن‌ها در یک لحظه، خون صد نفر از مسلمانان را می‌ریزند.
طبیبا، تا بکی بر زخم پیکانش نهی مرهم؟
برو، مگذار دیگر مرهم و بگذار پیکان را
هوش مصنوعی: ای پزشک، تا کی می‌خواهی بر زخم تیر عشق دارو بگذاری؟ برو و دیگر منتظر مرهم نباش و اجازه بده تیر در دل بماند.
هلالی، دل منه بر شیوه آن شوخ عاشق کش
سخن بشنو و گرنه بر سر دل می کنی جان را
هوش مصنوعی: دل خود را بر وفق شیوه آن معشوق بازیگوش قرار بده و به کلام او گوش کن، وگرنه با شکستگی دل، جان خود را از دست می‌دهی.

خوانش ها

22 غزل هلالی جغتایی به خوانش ااا راستین معتبرزاده ااا تکنوازی تار استاد فرهنگ شریف در آواز اصفهان ااا