گنجور

شمارهٔ ۲۱

هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا
گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا
جان من از جدایی آن مه بلب رسید
ای وای! گر فلک نرساند باو مرا
با ذوق جستجوی تو آسوده خاطرم
آسودگی مباد ازین جستجو مرا
ننگست عاشقان جهان را ز نام من
عاشق مگوی، هر چه توانی بگو مرا
گفتی که: آبروی هلالی سرشک اوست
رسوای خلق میکند این آب رو مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا
گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا
هوش مصنوعی: آرزویم این است که آن فرد تندخو را از میان بردارم، اما اگر او مرا نکشد، این آرزو خواهد بود که مرا نابود کند.
جان من از جدایی آن مه بلب رسید
ای وای! گر فلک نرساند باو مرا
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری آن معشوق به شدت در عذاب است. ای کاش که سرنوشت مرا به او برساند.
با ذوق جستجوی تو آسوده خاطرم
آسودگی مباد ازین جستجو مرا
هوش مصنوعی: دل خوشی من در جستجوی تو است و نمی‌خواهم از این جستجو آرامش داشته باشم.
ننگست عاشقان جهان را ز نام من
عاشق مگوی، هر چه توانی بگو مرا
هوش مصنوعی: عاشقان دنیا از نام من شرمنده‌اند، لذا هر چه می‌خواهی درباره من بگو، فقط مرا عاشق نخوان.
گفتی که: آبروی هلالی سرشک اوست
رسوای خلق میکند این آب رو مرا
هوش مصنوعی: تو گفتی که آبروی هلالی (ماه) در اشک اوست، اما این آب (آبرو) باعث رسوایی من در چشم مردم می‌شود.

خوانش ها

21 غزل هلالی جغتایی به خوانش ااا راستین معتبرزاده ااا تکنوازی تار استاد فرهنگ شریف در آواز اصفهان ااا

حاشیه ها

1398/01/12 23:04
حمیدرضا

هست آرزوی دیدن آن تندخو مرا...لطفا اصلاح گردد

1398/12/10 14:03
محسن

هست آرزوی دیدن !! آن تند خو‌مرا
کشتن به ملاحظات ادبی،عقلی ،مفهومی و‌شعری کاملا غلط است