شمارهٔ ۲۱۶
خوبان، اگر چه هر طرفی می کشند صف
تو در میان جان منی، جمله بر طرف
حالا بپای بوس خیالت مشرفم
گر دولت وصال تو یابم، زهی شرف!
دور از تو نوبهار جوانی بباد رفت
عمر چنان عزیز چرا شد چنین تلف؟
چشمت مرا نشانه پیکان غمزه ساخت
وه! چون کنم؟ که تیر بلا را شدم هدف
از دیده طفل اشک جدا شد، دریغ ازو
آه! آن در یتیم کجا رفت ازین صدف؟
ره میزنند و عربده آهنگ میکنند
با ما ببین که: در چه مقامند چنگ و دف؟
کوته مباد دست هلالی ز دامنت
کس دامن وصال ترا چون دهد ز کف؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوبان، اگر چه هر طرفی می کشند صف
تو در میان جان منی، جمله بر طرف
هوش مصنوعی: زیبایانی که هرکجا میروید، صفهای طولانی به دور شما کشیده شده است، اما تو در نظر من، اساس وجودم هستی و همه چیز دیگر برایم بیاهمیت است.
حالا بپای بوس خیالت مشرفم
گر دولت وصال تو یابم، زهی شرف!
هوش مصنوعی: حالا با عشق و خیال تو در حالتم، اگر به خوشبختی وصالت برسم، چه افتخاری خواهد بود!
دور از تو نوبهار جوانی بباد رفت
عمر چنان عزیز چرا شد چنین تلف؟
هوش مصنوعی: دور از تو، جوانی و زیبایی به سرعت گذشت و عمر گرانبهایم چرا اینگونه بیهوده هدر شد؟
چشمت مرا نشانه پیکان غمزه ساخت
وه! چون کنم؟ که تیر بلا را شدم هدف
هوش مصنوعی: چشم تو باعث شد که من هدف تیرهای سنگین غم و اندوه شوم. آه! چه باید بکنم؟ که حالا من هدف این بلا شدهام.
از دیده طفل اشک جدا شد، دریغ ازو
آه! آن در یتیم کجا رفت ازین صدف؟
هوش مصنوعی: اشک کودک از چشمانش ریخت و افسوس که آن در یتیم، کجا رفت و گم شد؟
ره میزنند و عربده آهنگ میکنند
با ما ببین که: در چه مقامند چنگ و دف؟
هوش مصنوعی: آدمها در حال گذراند و صدای دلخراش و هیاهو به راه انداختهاند. حالا ببین که سازها و موسیقی در چه وضعیتی قرار دارند.
کوته مباد دست هلالی ز دامنت
کس دامن وصال ترا چون دهد ز کف؟
هوش مصنوعی: اگر دامن وصالت را کسی از تو بگیرد، پس نکند که دست هلالی به خودت نرسد. پس باید مراقب باشی که دستانت (دستان کسی که صمیمی است) از دست نرود.