گنجور

شمارهٔ ۲۱۱

عاشقان را نه گل و باغ و بهارست غرض
همه سهلست، همین صحبت یارست غرض
غرض آنست که: فارغ شوم از کار جهان
ور نه از گوشه میخانه چه کارست غرض؟
جان من، بی جهت این تندی و بدخویی چیست؟
گر نه آزار دل عاشق زارست غرض
آفت دیده مردم ز غبارست ولی
دیده را از سر کوی تو غبارست غرض
هوس دیدن گل نیست، هلالی، ما را
زین چمن جلوه آن لاله عذارست غرض

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقان را نه گل و باغ و بهارست غرض
همه سهلست، همین صحبت یارست غرض
هوش مصنوعی: عاشقان به دنبال زیبایی‌های طبیعی مانند گل و باغ و بهار نیستند؛ هدف اصلی آن‌ها تنها همراهی و گفتگو با معشوقشان است.
غرض آنست که: فارغ شوم از کار جهان
ور نه از گوشه میخانه چه کارست غرض؟
هوش مصنوعی: من تنها هدفم این است که از مشغله‌های دنیوی رها شوم وگرنه چه فایده‌ای دارد که در گوشه‌ای از میخانه بمانم؟
جان من، بی جهت این تندی و بدخویی چیست؟
گر نه آزار دل عاشق زارست غرض
هوش مصنوعی: عزیز من، چرا بی‌دلیل اینقدر تند و بدرفتار شده‌ای؟ مگر هدفی جز آزار دل عاشق زار و بی‌تاب نداری؟
آفت دیده مردم ز غبارست ولی
دیده را از سر کوی تو غبارست غرض
هوش مصنوعی: مردم به خاطر گرد و غباری که بر چشمشان نشسته، از زیبایی‌ها و حقیقت‌ها دورند، اما چشمان من به خاطر عشق و وابستگی به تو، پر از غبار است.
هوس دیدن گل نیست، هلالی، ما را
زین چمن جلوه آن لاله عذارست غرض
هوش مصنوعی: ما دلمان نمی‌خواهد که فقط گل‌ها را ببینیم، بلکه زیبایی اصلی برای ما همان لاله با چهره دل‌نوازش در این باغ است.