گنجور

شمارهٔ ۲۱۰

وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص
کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!
جمله اسیر تواند، وه! چه عجب کافری!
کز غم عشق تو نیست هیچ مسلمان خلاص
بسته زلف توایم، رستن ما مشکلست
هر که گرفتار تست کی شود آسان خلاص؟
عاشق محروم تو بار سفر بست و رفت
شکر، که یک بارگی گشت ز حرمان خلاص
جام تو، ای می فروش، بی می راحت مباد
زانکه بدور توام از غم دوران خلاص
کاش! بساحل کشد رخت من از موج غم
آنکه شد از لطف او نوح ز توفان خلاص
مرد هلالی و بود عاشق خوبان هنوز
وای! که مسکین نگشت هرگز ازیشان خلاص

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص
کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!
هوش مصنوعی: آه! چقدر دردناک است که از غم دوری عزیزم رهایی پیدا نکردم. ای کاش مرگ به سراغم بیاید تا از این زندگی رنج‌آور نجات یابم!
جمله اسیر تواند، وه! چه عجب کافری!
کز غم عشق تو نیست هیچ مسلمان خلاص
هوش مصنوعی: تمامی افراد در عشق به تو اسیرند، وای! چه شگفتی که تو کافری! زیرا هیچ مسلمانی از غم عشق تو آزاد نیست.
بسته زلف توایم، رستن ما مشکلست
هر که گرفتار تست کی شود آسان خلاص؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر زلف‌های تو در اسیریم و رهایی از این وضعیت برای ما سخت است. هر کسی که به چنگال تو گرفتار شده باشد، چطور می‌تواند به راحتی آزاد شود؟
عاشق محروم تو بار سفر بست و رفت
شکر، که یک بارگی گشت ز حرمان خلاص
هوش مصنوعی: عاشق غمگین تو بدون هیچ توضیحی بار سفرش را آماده کرد و رفت. خوشبختانه، او یک مرتبه به آزادی از درد و رنج ناشی از نبود تو رسید.
جام تو، ای می فروش، بی می راحت مباد
زانکه بدور توام از غم دوران خلاص
هوش مصنوعی: ای می‌فروش، جام تو بدون می، آسایش نخواهد داشت، زیرا من در دور تو از غم و درد زمانه رهایی یافته‌ام.
کاش! بساحل کشد رخت من از موج غم
آنکه شد از لطف او نوح ز توفان خلاص
هوش مصنوعی: ای کاش، غم‌هایم به ساحل می‌رسید و من رها می‌شدم از این طوفان، همان‌طور که نوح از رحمت او نجات یافت.
مرد هلالی و بود عاشق خوبان هنوز
وای! که مسکین نگشت هرگز ازیشان خلاص
هوش مصنوعی: مرد هلالی همیشه به زیبایی‌های محبوبش عاشق مانده و همچنان در عشق آنان به سر می‌برد. افسوس که او هیچ وقت از این عشق رهایی نیافته و همچنان در بند آن‌هاست.