گنجور

شمارهٔ ۱۹۳

عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
وه! چه عمرست این؟ که حال ما نمیدانی هنوز
یک نظر دیدیم دیدارت وزان عمری گذشت
دیدها بر هم نمی آید ز حیرانی هنوز
چیست چندین التفات آشکارا با رقیب؟
جانب ما یک نظر نا کرده پنهانی هنوز
در صف طاعت نشستم، روی دل سوی بتان
کافری صد بار بهتر زین مسلمانی هنوز
پیش ازین، روزی، هلالی ترک خوبان کرده بود
میکند خود را ملامت از پشیمانی هنوز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
وه! چه عمرست این؟ که حال ما نمیدانی هنوز
هوش مصنوعی: عمر ما به سرعت سپری شد و هنوز هم با وجود تمام مشکلاتی که داریم، از تو بی‌خبر مانده‌ایم. آخی! این چه عمری است که هنوز حال ما را نمی‌دانی؟
یک نظر دیدیم دیدارت وزان عمری گذشت
دیدها بر هم نمی آید ز حیرانی هنوز
هوش مصنوعی: ما یک بار تو را دیدیم و از آن زمان، عمری سپری شده است. اما هنوز به خاطر حیرت ناشی از آن دیدار، نمی‌توانیم به چشم بر هم بزنیم.
چیست چندین التفات آشکارا با رقیب؟
جانب ما یک نظر نا کرده پنهانی هنوز
هوش مصنوعی: چرا این همه توجه و محبت با رقیب داری؟ اما ما هنوز یک نگاه سرسری و پنهانی هم به یکدیگر نکرده‌ایم.
در صف طاعت نشستم، روی دل سوی بتان
کافری صد بار بهتر زین مسلمانی هنوز
هوش مصنوعی: من در صف بندگی نشسته‌ام، اما دل به بت‌های کافر دارم که صد بار از این مسلمان بودن بهتر است.
پیش ازین، روزی، هلالی ترک خوبان کرده بود
میکند خود را ملامت از پشیمانی هنوز
هوش مصنوعی: یک روز، هلالی از زیبایی‌های محبوبان دلخور شده بود و اکنون به خاطر پشیمانی، خود را سرزنش می‌کند.